♡flower of evil♡
♡flower of evil♡
part:11
کوک: عی بابا دلم میخواد چیکا کنم خو
ا.ت: نباید بخواد
کوک: عه مثلا باید واسم بچه بیاری
ا.ت: جانم:/
گوشی کوک زنگ خورد
"مکالمه کوک و جیهوپ"
کوک: الو
جیهوپ: ادب نداری سلام کنی
کوک: نح
جیهوپ: کجایی
کوک: با ا.ت اومدیم بیرون
جیهوپ: بهش اعتراف کردی
کوک: اره اونم قبول کرد
جیهوپ: عاها خب میخواستم ی چیزی بهت بگم
کوک: بگو
جیهوپ: میخوام پارتی بگیرم توعم ک میای
کوک: ارح
جیهوپ: فرداشب ساعت8 اینجا باش فعلا
کوک: فعلا
"پایان مکالمه"
ا.ت: کی بود ددی
کوک: جیهوپ بود
ا.ت: چی میگف
کوک: گف فردا شب پارتی داریم شما هم بیاید
ا.ت: من نمیام
کوک: چرا
ا.ت: میترسم
کوک: نترس پسرای اونجا این کاره نیسن
ا.ت: اینو میگی ک من بیام
کوک: باشه بابا نمیزارم از خودم دور شی
ا.ت: حیح:/
رفتیم سوار ماشین شدیم بعد چند مین رسیدیم خونه رفتم ت اتاقم ک کوک اومد
ا.ت: کیح
کوک: بیام تو
ک یهو اومد تو بالا تنش لخت بود دهنم وا مونده بود
ا.ت: چرا اینطوری میکنی داداش
کوک: مگ نگفتم باید تنبیه شی
ا.ت: یااا کوک تروخدا نکن
کوک: نچ راه فراری نیس
درو قفل کردم اومد جلو ک خوردم ب دیوار
ا.ت: خیلی بهم نزدیک شدی
کوک: چیه میترسی
ا.ت: اره جن دیدم
*ویو ا.ت*
چرا ضربان قلبم بالا رف ا.تتتت نکن بدبخت میشی
*ویو کوک*
عه ضربان قلبم رف بالا عه چرا حس میکنم بزرگ شده خب خب خدتو کنترل کن
کوک: فاک یو بیبی
ا.ت: عه چ عجب یبار بهم گفتی بیبی
کوک: عاها پس میخوای بکنمت*خنده شیطانی
ا.ت: گکگکگکگکگکگکگ(مثلا عصبانی😂)
حالم خیلی بد شرط نمیزارم و حصله نوشتن ندارم🙃✨
part:11
کوک: عی بابا دلم میخواد چیکا کنم خو
ا.ت: نباید بخواد
کوک: عه مثلا باید واسم بچه بیاری
ا.ت: جانم:/
گوشی کوک زنگ خورد
"مکالمه کوک و جیهوپ"
کوک: الو
جیهوپ: ادب نداری سلام کنی
کوک: نح
جیهوپ: کجایی
کوک: با ا.ت اومدیم بیرون
جیهوپ: بهش اعتراف کردی
کوک: اره اونم قبول کرد
جیهوپ: عاها خب میخواستم ی چیزی بهت بگم
کوک: بگو
جیهوپ: میخوام پارتی بگیرم توعم ک میای
کوک: ارح
جیهوپ: فرداشب ساعت8 اینجا باش فعلا
کوک: فعلا
"پایان مکالمه"
ا.ت: کی بود ددی
کوک: جیهوپ بود
ا.ت: چی میگف
کوک: گف فردا شب پارتی داریم شما هم بیاید
ا.ت: من نمیام
کوک: چرا
ا.ت: میترسم
کوک: نترس پسرای اونجا این کاره نیسن
ا.ت: اینو میگی ک من بیام
کوک: باشه بابا نمیزارم از خودم دور شی
ا.ت: حیح:/
رفتیم سوار ماشین شدیم بعد چند مین رسیدیم خونه رفتم ت اتاقم ک کوک اومد
ا.ت: کیح
کوک: بیام تو
ک یهو اومد تو بالا تنش لخت بود دهنم وا مونده بود
ا.ت: چرا اینطوری میکنی داداش
کوک: مگ نگفتم باید تنبیه شی
ا.ت: یااا کوک تروخدا نکن
کوک: نچ راه فراری نیس
درو قفل کردم اومد جلو ک خوردم ب دیوار
ا.ت: خیلی بهم نزدیک شدی
کوک: چیه میترسی
ا.ت: اره جن دیدم
*ویو ا.ت*
چرا ضربان قلبم بالا رف ا.تتتت نکن بدبخت میشی
*ویو کوک*
عه ضربان قلبم رف بالا عه چرا حس میکنم بزرگ شده خب خب خدتو کنترل کن
کوک: فاک یو بیبی
ا.ت: عه چ عجب یبار بهم گفتی بیبی
کوک: عاها پس میخوای بکنمت*خنده شیطانی
ا.ت: گکگکگکگکگکگکگ(مثلا عصبانی😂)
حالم خیلی بد شرط نمیزارم و حصله نوشتن ندارم🙃✨
۷۸.۰k
۲۳ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.