اهوی من
اهوی من
فصل۲
پارت ۱۷
(اهو)
چشمامو باز کردم ک تو زندان بودم ترسیده بودم ک داد بیداد کردم ک یک خانومی امد
خانوم:چته دختر اروم بگیر
اهو:چرا منو اوردین اینجا من ک کاری نکردم ولم کنید
خانوم:تو پری و باید تا موقع ک بابات پیدا بشه زندانی باشی
اهو:مگه پری ها چشونه چرا باهاشون دشمنین
خانوم:تو نمیدونی یعنی؟همه دنیا میدونن حتی انسان ها
اهو:نه من از چیزی خبر ندارم جون بچت بهم توضیح میدی گیج گیجم
خانوم:باشه قسم نده،پری ها قبل انسان ها به جهان هستی حکومت کامل داشتن جوری ک سرتا سر دنیا قدم یه قدمش سرباز هایی پری بود پادشاه اونا با دختری زیبا ولی شرور ازدواج میکنه ک اون دختره پری دریایی بوده خب از دریا بود بین خشکی و دریا جنگ بزرگی میشه همه پری دریایی ها حمله میکنند به زمین و زمین ها به اب و خب پری ها نمتونن زیاد تو خشکی زنده بمونن و تو دوروز همه پری دریایی ها مردن زمین هام نمتونستن تو دریا باشم پس اونا هم مردن هیچکس زنده نموند و فقط پادشا و اون دختره موندن پادشا تو دلش پر از نفرت کینه داشت خب پری ها جادوگرن برای همین یک جادو برای خودش و اون دختر درست کرد اون جادو به اسم جادوی پیوندی ک معنیش میشه پیوند بین دو چیز است تا هر اتفاقی که برای یکی بیفتد برای دیگری نیز رقم بخورد اون پادشا معروفه به قاتل حالا اون جادو چجوری وقتی اون جادو رو درست کرد قلبشو از جا کند و بجاش سنگ اتشین گذاشت برای پری دریایی هم همین اتفاق افتاد و قلب یک پری تبدیل به سنگ شد کم کم اب هایی دریا ها خشک شد زمین ها اتیش گرفتن درختی دیگ وجود نداشت هیچ حیوونی نبود و فقط پادشا اون پری دریایی بودن گفته شده ک اون پادشا بعد هزارسال رنج و درد به دست پری دریایی کشته میشی و همونجا هم پری دریایی کشته میشه حالا میدونی چرا همه ازشون نفرت دارن چون ک با مرگ اون تموم نشد حتی بدترم شد هرکس ک به دنیا میومد به عنوان پری اون شخص مثل یک شیطان اصیل میشد انسان هارو زنده زنده چال میکرد بعد انسان خدایان خیلی ترسیده بودن برای همین یک چاله بزرگ درست کردن و درشو بستن همه پری هایی دنیا رو خبر کردن ک بیان الکی گفته بودن یک مهمونی صلح دوستی بین انسان ها و پری ها و اونا هم امدن شب شد ک در اون چاله رو باز کردن....
اسلاید دوم یکی از پری ها....
فصل۲
پارت ۱۷
(اهو)
چشمامو باز کردم ک تو زندان بودم ترسیده بودم ک داد بیداد کردم ک یک خانومی امد
خانوم:چته دختر اروم بگیر
اهو:چرا منو اوردین اینجا من ک کاری نکردم ولم کنید
خانوم:تو پری و باید تا موقع ک بابات پیدا بشه زندانی باشی
اهو:مگه پری ها چشونه چرا باهاشون دشمنین
خانوم:تو نمیدونی یعنی؟همه دنیا میدونن حتی انسان ها
اهو:نه من از چیزی خبر ندارم جون بچت بهم توضیح میدی گیج گیجم
خانوم:باشه قسم نده،پری ها قبل انسان ها به جهان هستی حکومت کامل داشتن جوری ک سرتا سر دنیا قدم یه قدمش سرباز هایی پری بود پادشاه اونا با دختری زیبا ولی شرور ازدواج میکنه ک اون دختره پری دریایی بوده خب از دریا بود بین خشکی و دریا جنگ بزرگی میشه همه پری دریایی ها حمله میکنند به زمین و زمین ها به اب و خب پری ها نمتونن زیاد تو خشکی زنده بمونن و تو دوروز همه پری دریایی ها مردن زمین هام نمتونستن تو دریا باشم پس اونا هم مردن هیچکس زنده نموند و فقط پادشا و اون دختره موندن پادشا تو دلش پر از نفرت کینه داشت خب پری ها جادوگرن برای همین یک جادو برای خودش و اون دختر درست کرد اون جادو به اسم جادوی پیوندی ک معنیش میشه پیوند بین دو چیز است تا هر اتفاقی که برای یکی بیفتد برای دیگری نیز رقم بخورد اون پادشا معروفه به قاتل حالا اون جادو چجوری وقتی اون جادو رو درست کرد قلبشو از جا کند و بجاش سنگ اتشین گذاشت برای پری دریایی هم همین اتفاق افتاد و قلب یک پری تبدیل به سنگ شد کم کم اب هایی دریا ها خشک شد زمین ها اتیش گرفتن درختی دیگ وجود نداشت هیچ حیوونی نبود و فقط پادشا اون پری دریایی بودن گفته شده ک اون پادشا بعد هزارسال رنج و درد به دست پری دریایی کشته میشی و همونجا هم پری دریایی کشته میشه حالا میدونی چرا همه ازشون نفرت دارن چون ک با مرگ اون تموم نشد حتی بدترم شد هرکس ک به دنیا میومد به عنوان پری اون شخص مثل یک شیطان اصیل میشد انسان هارو زنده زنده چال میکرد بعد انسان خدایان خیلی ترسیده بودن برای همین یک چاله بزرگ درست کردن و درشو بستن همه پری هایی دنیا رو خبر کردن ک بیان الکی گفته بودن یک مهمونی صلح دوستی بین انسان ها و پری ها و اونا هم امدن شب شد ک در اون چاله رو باز کردن....
اسلاید دوم یکی از پری ها....
۴.۸k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.