من و تو(فصل ۲ پارت ۱۷)
من و تو(فصل ۲ پارت ۱۷)
_ب بله... (تو حاله)
+بیا.....
_نمیام!
+بیب...
درو باز کرد...
_ها!
+بیا بشین...
تهیونگ در رو بست و امد کنارم نشست...
+تهیونگ میشه این قضیه رو به هیچ کس نگی؟
_کدوم قضیه؟؟
+حاملگیم..
_چرا؟
+بزار یکم بگذره خودم بهشون میگم..
_باشه... 🙂
+مرسی...
تق تق(مثلا صدای در😂)
=نونا! ارباب کیم کارت داره...
+الان میام...
_بیا با هم بریم....
تهیونگ دستمو گرفت تا بلند شم... با هم رفتیم سمت اتاق پدر...
تق تق
+پدر اجازه هست بیام تو؟
پ ته:بیا تو دخترم..
در رو باز کردیم و روی مبل جلوی میز کار پدر نشستیم...
پ ته:با پدر بزرگ حرف زدم.. گفتن فردا صبح میتونین حرکت کنین...
+ممنونم پدر...
پ ته:🙂
+تهیونگ بریم...
_😒
دست تهیونگ رو گرفتم... با هم دوباره رفتیم سمت اتاق خودم...
خودمو پرت کردم رو تخت...
+خوب!
_خوب؟
+جمع کن...
_چی رو؟ 😐
+لباسامو..
_گمشو!.. خودت جمع کن..
+ولی من هر لباسی که دلم بخواد رو بر میدارم...
_غلط میکنی...
+پس جمع کن...
_اوففف...
از زبون ته:بهترم هست من لباساشو جمع کنم... یغه باز بر میداره مباد جای جونکوک... 🙄
چمدون مسمی رنگ نونا رو از تو کمدش برداشتم... لباس هایی که بنظرم خوب بود برای اونجا بپوشه رو برداشتم... انداختم توش.... ولی یدفعه...
کرم ادمین فعال شد😂😂
_ب بله... (تو حاله)
+بیا.....
_نمیام!
+بیب...
درو باز کرد...
_ها!
+بیا بشین...
تهیونگ در رو بست و امد کنارم نشست...
+تهیونگ میشه این قضیه رو به هیچ کس نگی؟
_کدوم قضیه؟؟
+حاملگیم..
_چرا؟
+بزار یکم بگذره خودم بهشون میگم..
_باشه... 🙂
+مرسی...
تق تق(مثلا صدای در😂)
=نونا! ارباب کیم کارت داره...
+الان میام...
_بیا با هم بریم....
تهیونگ دستمو گرفت تا بلند شم... با هم رفتیم سمت اتاق پدر...
تق تق
+پدر اجازه هست بیام تو؟
پ ته:بیا تو دخترم..
در رو باز کردیم و روی مبل جلوی میز کار پدر نشستیم...
پ ته:با پدر بزرگ حرف زدم.. گفتن فردا صبح میتونین حرکت کنین...
+ممنونم پدر...
پ ته:🙂
+تهیونگ بریم...
_😒
دست تهیونگ رو گرفتم... با هم دوباره رفتیم سمت اتاق خودم...
خودمو پرت کردم رو تخت...
+خوب!
_خوب؟
+جمع کن...
_چی رو؟ 😐
+لباسامو..
_گمشو!.. خودت جمع کن..
+ولی من هر لباسی که دلم بخواد رو بر میدارم...
_غلط میکنی...
+پس جمع کن...
_اوففف...
از زبون ته:بهترم هست من لباساشو جمع کنم... یغه باز بر میداره مباد جای جونکوک... 🙄
چمدون مسمی رنگ نونا رو از تو کمدش برداشتم... لباس هایی که بنظرم خوب بود برای اونجا بپوشه رو برداشتم... انداختم توش.... ولی یدفعه...
کرم ادمین فعال شد😂😂
۹.۱k
۲۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.