اسم : چرا من
اسم : چرا من
پارت ۳۲
ووووووو.............اونننننننننننننن...........کسیییی........نبود جز دستیار جئون ( بچهها آدمین شوخیش گرفته 😂)
& اوه ببخشید بد موقع اومدم
جئون : درسته ( عصبی)
لونا : من میرم
جئون : باشه
ویو لونا: وای از خجالت آب شدم اههه این چه کاری بود اوف رفتم نشستم کارام انجام دادم تقریباً ساعت ۶ تموم شد که الکس اومد
الکس: تمومه کارات
لونا : آره ( ذوق )
الکس: بیا بریم بیرون یکم حرف بزنیم
لونا : باشه بزار بریم من حاضر شم بعد بریم
ویو لونا: رفتیم خونه من یک آرایش لایت کردم و. یک لباس مشکی پوشیدم و به سمت رستوران حرکت کردیم
الکس: رسیدیم
ویو لونا: رفتیم داخل و نشستیم چند دقیقه بعد گارسون اومد و سفارش گرفت و بعد چند دقیقه غذا آوردن که شروع کردیم به خوردن و بعد یک مدت تموم کردیم
لونا : ممنون عالی بود
الکس: خواهش پرنسس
لونا : دیگه بریم
الکس: باشه بیا بریم ساحل
لونا: باشه
۳۹ دقیقه بعد
الکس: لونا این مدت خوب بودی
لونا : هوم
الکس: چرا نمی تونم باور کنم
لونا: الکس ........... ( که یهو شروع کرد گریه کردن)
الکس: چی شد
لونا : مامانم رفت ...رفت ( گریه شدید) اون من برای همیشه تنها گذاشت
الکس: چطور ممکنه
لونا : اون تصادف کرد ( گریه)
الکس: بیا بغلم خوشگلم ناراحت نباش من مراقبت هستم ( اشک داخل چشماش جمع شد)
لونا :: ممنون که هستی ( گریه)
ویو لونا : نمی تونستم بغضم قورت بدم و فقط گریه می کردم که یهو جئون دیدم که داره با عصبانیت به ما نگاه می کنه ..........

پارت ۳۲
ووووووو.............اونننننننننننننن...........کسیییی........نبود جز دستیار جئون ( بچهها آدمین شوخیش گرفته 😂)
& اوه ببخشید بد موقع اومدم
جئون : درسته ( عصبی)
لونا : من میرم
جئون : باشه
ویو لونا: وای از خجالت آب شدم اههه این چه کاری بود اوف رفتم نشستم کارام انجام دادم تقریباً ساعت ۶ تموم شد که الکس اومد
الکس: تمومه کارات
لونا : آره ( ذوق )
الکس: بیا بریم بیرون یکم حرف بزنیم
لونا : باشه بزار بریم من حاضر شم بعد بریم
ویو لونا: رفتیم خونه من یک آرایش لایت کردم و. یک لباس مشکی پوشیدم و به سمت رستوران حرکت کردیم
الکس: رسیدیم
ویو لونا: رفتیم داخل و نشستیم چند دقیقه بعد گارسون اومد و سفارش گرفت و بعد چند دقیقه غذا آوردن که شروع کردیم به خوردن و بعد یک مدت تموم کردیم
لونا : ممنون عالی بود
الکس: خواهش پرنسس
لونا : دیگه بریم
الکس: باشه بیا بریم ساحل
لونا: باشه
۳۹ دقیقه بعد
الکس: لونا این مدت خوب بودی
لونا : هوم
الکس: چرا نمی تونم باور کنم
لونا: الکس ........... ( که یهو شروع کرد گریه کردن)
الکس: چی شد
لونا : مامانم رفت ...رفت ( گریه شدید) اون من برای همیشه تنها گذاشت
الکس: چطور ممکنه
لونا : اون تصادف کرد ( گریه)
الکس: بیا بغلم خوشگلم ناراحت نباش من مراقبت هستم ( اشک داخل چشماش جمع شد)
لونا :: ممنون که هستی ( گریه)
ویو لونا : نمی تونستم بغضم قورت بدم و فقط گریه می کردم که یهو جئون دیدم که داره با عصبانیت به ما نگاه می کنه ..........

۱.۳k
۰۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.