P
P'1
فقط میدودید براش مهم نبود که چندتا دکتر و پرستار پشتشن و صداش میکنن
هیچی یادش نبود جز جونگکوک از آخرین باری که بیدار بود فقط ۳ تا چیز یادش بود...تاریکی صدای جیغ جونگکوک..
تادرسید دم خونه بادیگاردا جلوش رو گرفتن،بلند فریاد زد:برید کنار
همه ساکت بودن ا.ت باز فریاد زد:برید کنار!
تا درا باز شد ا.ت وارد خونه شد ولی تعجب کرد.
همه با باز شدن در نگاهشون رفت روی ا.ت
سکوت همه جارو برداشت حتی آهنگاهم قطع شد....
ادامه دارد....
فقط میدودید براش مهم نبود که چندتا دکتر و پرستار پشتشن و صداش میکنن
هیچی یادش نبود جز جونگکوک از آخرین باری که بیدار بود فقط ۳ تا چیز یادش بود...تاریکی صدای جیغ جونگکوک..
تادرسید دم خونه بادیگاردا جلوش رو گرفتن،بلند فریاد زد:برید کنار
همه ساکت بودن ا.ت باز فریاد زد:برید کنار!
تا درا باز شد ا.ت وارد خونه شد ولی تعجب کرد.
همه با باز شدن در نگاهشون رفت روی ا.ت
سکوت همه جارو برداشت حتی آهنگاهم قطع شد....
ادامه دارد....
- ۱.۴k
- ۲۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط