پارت ۱۵۷ رمان کت رنگی
پارت ۱۵۷ رمان کت رنگی
#جونگکوک
آتیش از پنجره خونه اش زبانه میکشید! نه ...
با بدو از ماشین اومدم بیرون و در کپ شده بود و باز نمیشد !
من: یااا سومی!! یاه 😭 جواب بده !
چندین بار با پا محکم زدم توی در ولی باز نمیشد زنگ زدم آتشنشانی... بعد از سه دقیقه اومدن!
گریه میکردم وحشتناک ! عرق سرد کرده بودم! دلم کباب بود... چندین نفر رفتن توی خونه ! خواستم دنبالشون برم تو که نزاشتن !
من: نهه!! سومی ! نههه توروخدا نجاتش بدین!😭
آتیش خاموش نمیشد ! داشتن باهم حرف میزدن با بی سیم !... سومی رو پیدا کرده بودن اوردنش بیرون ! سوخته بود! 😭💔 صورتش سیاه شده بود!
من: سومی !! سومی !! جواب بده ! چیشد اخه؟ چرا اینطوری شد؟؟😭😭
بردنش منم نشستم تو آمبولانس! ماسک زده بودم !
من: علت آتیش سوزی چی بوده؟
آمبولانسی: گاز نشت کرده و این دختر جوان به احتمال اومده برق رو روشن کنه یهو گاز مشتعل شده!
من: اهع 😭 زنده میمونه ؟ توروخدا ! توروخدا نجاتش بدین!
رسیدیم بیمارستان زنگ زدم به نامجون ! تنها کسی بود که میتونستم بهش بگم!
نامجون: یح جونگ کوکا!!
من: اهع 😭 هیونگ ! اهع بیا بیمارستان گانگنام !
نامجون: چیشده کوک؟؟ آروم باش !
من: هیونگ بیا خواه..هش میکنم😭 بیا خونه سومی آتیش گرفته! بیا بهت احتیاج دارم هیونگ 💔
نامجون: باشه باشه الان میام !
تو اورژانس بود یه عالمه پرستار دورش رو گرفته بودن!
دکتر: ۶۰ درصد سوختی صورت و ۳۰ درصد سوختگی دست !
چی؟ 😱 سوختگی صورت !؟
من: دکتر دکتر !! میتونه ببینه؟ توروخدا میتونه ببینه !؟
دکتر: معلوم نیست باید سوختگی هاش رو پانسمان کنیم ! پرستار!!! ایشون به بیرون همراهی کنین!
بیرون اورژانس منتظر بودم یهو نامجون اومد
من: نامجون ! اهع ! هیونگ 😭
نامجون: وای کوک ! آروم باش !! ...
من: چه طوری آروم باشم ! اون سوخته بدجورم سوخته!!😭
نامجون: خوب میشه قول میدم خوب میشه!!
بعد از چهار ساعت معطلی تو پذیرش بیمارستان گذاشتن برم پیشش!
دکتر: متاسفانه پوست صورتش کامل سوخته ولی خوشبختانه بیناییش رو داره ! نجات پیدا کرد ! ولی بیهوشه باید ببینیم کی به هوش میاد جون ممکنه آسیب دیده باشه سرش !
رفتم و کنارش نشستم ! کل صورتش همه بانداژ بود !
من: وای دکتر ازتون ممنونم!
#جونگکوک
آتیش از پنجره خونه اش زبانه میکشید! نه ...
با بدو از ماشین اومدم بیرون و در کپ شده بود و باز نمیشد !
من: یااا سومی!! یاه 😭 جواب بده !
چندین بار با پا محکم زدم توی در ولی باز نمیشد زنگ زدم آتشنشانی... بعد از سه دقیقه اومدن!
گریه میکردم وحشتناک ! عرق سرد کرده بودم! دلم کباب بود... چندین نفر رفتن توی خونه ! خواستم دنبالشون برم تو که نزاشتن !
من: نهه!! سومی ! نههه توروخدا نجاتش بدین!😭
آتیش خاموش نمیشد ! داشتن باهم حرف میزدن با بی سیم !... سومی رو پیدا کرده بودن اوردنش بیرون ! سوخته بود! 😭💔 صورتش سیاه شده بود!
من: سومی !! سومی !! جواب بده ! چیشد اخه؟ چرا اینطوری شد؟؟😭😭
بردنش منم نشستم تو آمبولانس! ماسک زده بودم !
من: علت آتیش سوزی چی بوده؟
آمبولانسی: گاز نشت کرده و این دختر جوان به احتمال اومده برق رو روشن کنه یهو گاز مشتعل شده!
من: اهع 😭 زنده میمونه ؟ توروخدا ! توروخدا نجاتش بدین!
رسیدیم بیمارستان زنگ زدم به نامجون ! تنها کسی بود که میتونستم بهش بگم!
نامجون: یح جونگ کوکا!!
من: اهع 😭 هیونگ ! اهع بیا بیمارستان گانگنام !
نامجون: چیشده کوک؟؟ آروم باش !
من: هیونگ بیا خواه..هش میکنم😭 بیا خونه سومی آتیش گرفته! بیا بهت احتیاج دارم هیونگ 💔
نامجون: باشه باشه الان میام !
تو اورژانس بود یه عالمه پرستار دورش رو گرفته بودن!
دکتر: ۶۰ درصد سوختی صورت و ۳۰ درصد سوختگی دست !
چی؟ 😱 سوختگی صورت !؟
من: دکتر دکتر !! میتونه ببینه؟ توروخدا میتونه ببینه !؟
دکتر: معلوم نیست باید سوختگی هاش رو پانسمان کنیم ! پرستار!!! ایشون به بیرون همراهی کنین!
بیرون اورژانس منتظر بودم یهو نامجون اومد
من: نامجون ! اهع ! هیونگ 😭
نامجون: وای کوک ! آروم باش !! ...
من: چه طوری آروم باشم ! اون سوخته بدجورم سوخته!!😭
نامجون: خوب میشه قول میدم خوب میشه!!
بعد از چهار ساعت معطلی تو پذیرش بیمارستان گذاشتن برم پیشش!
دکتر: متاسفانه پوست صورتش کامل سوخته ولی خوشبختانه بیناییش رو داره ! نجات پیدا کرد ! ولی بیهوشه باید ببینیم کی به هوش میاد جون ممکنه آسیب دیده باشه سرش !
رفتم و کنارش نشستم ! کل صورتش همه بانداژ بود !
من: وای دکتر ازتون ممنونم!
۶.۴k
۲۰ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.