انتقام*پارت ۷*
انتقام*پارت ۷*
ات:الان چیکار کنم ؟
هیونگ:گفتم که اول ازش بپرس این کی بوده بعد اگه تنها بودین این چاقو رو بزن به شکمش اوکی من مطمئنم اون کشته
ات:اوکی میشه دوباره اسمش رو بگی؟
هیونگ:یانگ کیونگ سو
ات:اوکی برم؟
هیونگ:آره برو
*خونه ات*
شوگا:رعیس چی گفت؟
ات:به تو چه
شوگا:ایشش خیلی بد اخلاقی
ات:شوگا میتونی ی گوشی برام جور کنی؟
شوگا:آها الان کارت گیره نه نه نمیتونم
ات:اینجوری نباش دیگه
شوگا:من خیلیم خوبم*صورتش رو میگیره اونور*
ات:اوپاااا*با لحن کیوت و میره پیشش*
شوگا:ها
ات:یعنی من ارزش ی گوشی رو ندارم؟🥺*لحن کیوت*
شوگا:نمیدونم*ات از گونه بوسش میکنه*
شوگا:نکن
ات:شوگااااا*داد و ی مشت زد تو شکمش*
ات:گفتم س گوشی جور کن
شوگا:باش غلط کردم *با درد*
ات:آفرین پسر خوب *رفت نشست*
*بعد از ظهر/:
شوگا:ات اینم گوشی جدیدت هر چی داشتی ریختم تو این اون یکی رو هم کلا پاک کردم بغر از شماره رعیس
ات:ممنون داداشی
شوگا:من داداشتم؟😐
ات:الههه
شوگا:خب دیگه چیکار کنم؟
ات:هیچی بقیهش با من
فردا/:
اداره/:
ات:سلامم
همه:سلام
هان:چرا برگشتی تو هنوز باید استراحت میکردی
ات:خوب شدم دیگه
جونگ:سونبههههه*رفت بغلش کرد*
ات:اوکی دیگه جدا شو *جدا شد*
جونگ:ببخشید
ات:نه جیزی نیس *تو این مدت هان خیلی بد به جونگ نگا میکرد*
جونگ:چیه بابا پارتنر ت رو نخوردم
ات:پارتنر؟
هان:بیا خیلی کار داریم
ات:اوکی
*این وسط همه رفتن رعیسشون هم تازه وارد شد هیچکس نبود*
ات:رعیس
رعیس:بله
ات:شما یانگ کیونگ سو رو میشناسید؟
رعیس:بله *ات چاقو داشت میخواست از پشتش در بیاره که هان وارد شد*
هان:چیزی شده ؟
ات:نه فقط میخواستم بدونم یانگ کیونگ شو کیه
هان:یانگ کیونگ سو؟*نگاهی به رعیس*
رعیس:آره میشناسم اون یکی از معمور مخفی هامون بود
هان:خیلی آدم خوبی بود
ات:آها مرسی
شب/:
ات:ماموریت داریم
شوگا:چیه
ات:باید یکی رو بکشیم
شوگا:واو کیه اون ؟
ات:آه سوک رعیسم
شوگا:اوکی ادرس؟
خونه آه سوک/:
*شوکا اول رفت و سه تا چاقو زد تو شکمش بعد آه سوکم شیشه ی نوشیدنی رو شکست و فرو کرد تو دست شوگا شوگا رفت ات رفت تو*
ات:هی به سوالام جواب بده این سوال به جونت بستگی داره
رعیس:چ...چ سوالی
ات:یانگ کیونگ سو رو تو کشتی؟
رعیس:تو دخترشی؟
ات:جوابم رو بده
رعیس:من نکشتم ولی ی مدرک دارم که مطمئنم بتونی پیداش کنی *اروم اروم*
ات:*کاغذ رو گرفت و فرار کرد*
خونه/:
شوگا:اتتتتت*داد*
ات:چته؟
شوگا:دستم
ات:چی شده؟
شوگا:اون بیشعور شیشه رو زد تو دستم
ات:واو اوکی اومدن
فردا/:
اداره/:
ات:سونبه هان سونبه
هان:بله
ات:اون مواد ها بود فهمیدم کجاست و کی میفروشه
هان:آفرین بزن بریم
ی رستوران/:
هان:سلام مستر
دا جونگ:تو کی هستی؟
ات:مواد ها کجان
دا جونگ:چی میگین ؟ شما کی هستین؟
ات:الان چیکار کنم ؟
هیونگ:گفتم که اول ازش بپرس این کی بوده بعد اگه تنها بودین این چاقو رو بزن به شکمش اوکی من مطمئنم اون کشته
ات:اوکی میشه دوباره اسمش رو بگی؟
هیونگ:یانگ کیونگ سو
ات:اوکی برم؟
هیونگ:آره برو
*خونه ات*
شوگا:رعیس چی گفت؟
ات:به تو چه
شوگا:ایشش خیلی بد اخلاقی
ات:شوگا میتونی ی گوشی برام جور کنی؟
شوگا:آها الان کارت گیره نه نه نمیتونم
ات:اینجوری نباش دیگه
شوگا:من خیلیم خوبم*صورتش رو میگیره اونور*
ات:اوپاااا*با لحن کیوت و میره پیشش*
شوگا:ها
ات:یعنی من ارزش ی گوشی رو ندارم؟🥺*لحن کیوت*
شوگا:نمیدونم*ات از گونه بوسش میکنه*
شوگا:نکن
ات:شوگااااا*داد و ی مشت زد تو شکمش*
ات:گفتم س گوشی جور کن
شوگا:باش غلط کردم *با درد*
ات:آفرین پسر خوب *رفت نشست*
*بعد از ظهر/:
شوگا:ات اینم گوشی جدیدت هر چی داشتی ریختم تو این اون یکی رو هم کلا پاک کردم بغر از شماره رعیس
ات:ممنون داداشی
شوگا:من داداشتم؟😐
ات:الههه
شوگا:خب دیگه چیکار کنم؟
ات:هیچی بقیهش با من
فردا/:
اداره/:
ات:سلامم
همه:سلام
هان:چرا برگشتی تو هنوز باید استراحت میکردی
ات:خوب شدم دیگه
جونگ:سونبههههه*رفت بغلش کرد*
ات:اوکی دیگه جدا شو *جدا شد*
جونگ:ببخشید
ات:نه جیزی نیس *تو این مدت هان خیلی بد به جونگ نگا میکرد*
جونگ:چیه بابا پارتنر ت رو نخوردم
ات:پارتنر؟
هان:بیا خیلی کار داریم
ات:اوکی
*این وسط همه رفتن رعیسشون هم تازه وارد شد هیچکس نبود*
ات:رعیس
رعیس:بله
ات:شما یانگ کیونگ سو رو میشناسید؟
رعیس:بله *ات چاقو داشت میخواست از پشتش در بیاره که هان وارد شد*
هان:چیزی شده ؟
ات:نه فقط میخواستم بدونم یانگ کیونگ شو کیه
هان:یانگ کیونگ سو؟*نگاهی به رعیس*
رعیس:آره میشناسم اون یکی از معمور مخفی هامون بود
هان:خیلی آدم خوبی بود
ات:آها مرسی
شب/:
ات:ماموریت داریم
شوگا:چیه
ات:باید یکی رو بکشیم
شوگا:واو کیه اون ؟
ات:آه سوک رعیسم
شوگا:اوکی ادرس؟
خونه آه سوک/:
*شوکا اول رفت و سه تا چاقو زد تو شکمش بعد آه سوکم شیشه ی نوشیدنی رو شکست و فرو کرد تو دست شوگا شوگا رفت ات رفت تو*
ات:هی به سوالام جواب بده این سوال به جونت بستگی داره
رعیس:چ...چ سوالی
ات:یانگ کیونگ سو رو تو کشتی؟
رعیس:تو دخترشی؟
ات:جوابم رو بده
رعیس:من نکشتم ولی ی مدرک دارم که مطمئنم بتونی پیداش کنی *اروم اروم*
ات:*کاغذ رو گرفت و فرار کرد*
خونه/:
شوگا:اتتتتت*داد*
ات:چته؟
شوگا:دستم
ات:چی شده؟
شوگا:اون بیشعور شیشه رو زد تو دستم
ات:واو اوکی اومدن
فردا/:
اداره/:
ات:سونبه هان سونبه
هان:بله
ات:اون مواد ها بود فهمیدم کجاست و کی میفروشه
هان:آفرین بزن بریم
ی رستوران/:
هان:سلام مستر
دا جونگ:تو کی هستی؟
ات:مواد ها کجان
دا جونگ:چی میگین ؟ شما کی هستین؟
۶.۳k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.