بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
قسمت دوم :
این قلب ظاهری همین است که ضربان دارد و گوشت است، اما قلب واقعی همان قلب معنوی و مرکز ادراک و احساسات، و آن خانه خداست. این قلب، حریم خدا و همان دل مومن است و البته دل انسان کامل. کعبه مجاز است و خانه ای است که با گل ساخته شده و البته مقدس، اما خانه حقیقی خداوند، دل مومن است.
حدیثی از امام جعفر صادق(ع) است که می گوید: انسان دارای قلب عقول است. عقول صیغه مبالغه عاقل و به معنی بسیار عاقل است، یعنی که قلب عاقل است. بنابراین عقل، بااخساس منافاتی ندارد وچه بسااگر احساسات انسان با عقل هماهنگ نباشد بسیار زیان بخش خواهد بود.
امام حسین مظهر کامل عشق و عقل الهی است : به یقین، حضرت سید الشهدا همان طور که مظهر کامل عشق الهی است، مظهر کامل عقل الهی هم هست. اگر عقل الهی نداشت، عشق الهی هم نداشت. عقل و عشق امام حسین(ع) و دیگر اولیای خدا از یکدیگر جدا نیست. عشقش عقلانی بود، زیرا عشق هر عاشقی به اندازه عقل اوست.
عقل، ظرف عشق اوست : ارزش هر عاشقی به اندازه معرفت اوست. هر چه عاشق، معرفت بیشتری داشته باشد، عشقش لطیف تر است. هر چه در مرتبه پایین تر قرار گیرد، درجه عشقش پایین تر است تا اینکه می رسد به عشق حسی و شهوانی. عشق شهوانی هم به یک معنی عشق است، اما چون معرفت درستی در آن نیست در حد موضوعی شهوانی ارزش دارد. معرفت از خواص عقل است. هر اندازه که مراتب معرفت عاشق، بیشتر باشد، مراتب عشقش، لطیف تر است تا به عشق عالی الهی برسد که این همان هشق امام حسین(ع) است.
حرکت امام حسین (ع) ذره ای خلاف عقل نیست : بیشتر نگاه ها به واقعه عاشورا، نگاهی احساسی و عاشقانه است و عقل را در آن کمتر داخل می دانند. آیا همه عاشورا و همه افعال امام حسین (ع) حکیمانه و مدبّرانه نبوده است؟در حرکت امام حسین (ع) ذره ای خلاف عقل نیست. او تجلّی عقلانیت و تجسم عشق است. اگر خلاف عقل باشد اصلاً ارزشی وجود نخواهد داشت در حالی که امام حسین (ع) ولّی مطلق خداوند است.
فناء فی الله مرگ اختیاری است : اولیای خدا از مرگ نمی هراسند. ولیّ خدا نه خوف دارد و نه غصه می خورد و اصلاً عاشق فنای در حق است. بنابراین، این مرگ، مرگ ظاهری است و اگر به دست ظالمی هم کشته نمی شد در مقام فناء فی الله بود:
مرگ را دانم ولی تا کوی دوست
راه اگر نزدیک تر داری بگو (مثنوی معنوی)
در این شعر می گوید مرگی که تو می گویی می شناسم، امّا راهی نزدیک به من نشان بده. مسئله کربلا هم همین است. قتل در عالم زیاد بوده است: غارت، کشتن، ظلم و ظالم و مظلوم.( ادامه دارد...)
قسمت دوم :
این قلب ظاهری همین است که ضربان دارد و گوشت است، اما قلب واقعی همان قلب معنوی و مرکز ادراک و احساسات، و آن خانه خداست. این قلب، حریم خدا و همان دل مومن است و البته دل انسان کامل. کعبه مجاز است و خانه ای است که با گل ساخته شده و البته مقدس، اما خانه حقیقی خداوند، دل مومن است.
حدیثی از امام جعفر صادق(ع) است که می گوید: انسان دارای قلب عقول است. عقول صیغه مبالغه عاقل و به معنی بسیار عاقل است، یعنی که قلب عاقل است. بنابراین عقل، بااخساس منافاتی ندارد وچه بسااگر احساسات انسان با عقل هماهنگ نباشد بسیار زیان بخش خواهد بود.
امام حسین مظهر کامل عشق و عقل الهی است : به یقین، حضرت سید الشهدا همان طور که مظهر کامل عشق الهی است، مظهر کامل عقل الهی هم هست. اگر عقل الهی نداشت، عشق الهی هم نداشت. عقل و عشق امام حسین(ع) و دیگر اولیای خدا از یکدیگر جدا نیست. عشقش عقلانی بود، زیرا عشق هر عاشقی به اندازه عقل اوست.
عقل، ظرف عشق اوست : ارزش هر عاشقی به اندازه معرفت اوست. هر چه عاشق، معرفت بیشتری داشته باشد، عشقش لطیف تر است. هر چه در مرتبه پایین تر قرار گیرد، درجه عشقش پایین تر است تا اینکه می رسد به عشق حسی و شهوانی. عشق شهوانی هم به یک معنی عشق است، اما چون معرفت درستی در آن نیست در حد موضوعی شهوانی ارزش دارد. معرفت از خواص عقل است. هر اندازه که مراتب معرفت عاشق، بیشتر باشد، مراتب عشقش، لطیف تر است تا به عشق عالی الهی برسد که این همان هشق امام حسین(ع) است.
حرکت امام حسین (ع) ذره ای خلاف عقل نیست : بیشتر نگاه ها به واقعه عاشورا، نگاهی احساسی و عاشقانه است و عقل را در آن کمتر داخل می دانند. آیا همه عاشورا و همه افعال امام حسین (ع) حکیمانه و مدبّرانه نبوده است؟در حرکت امام حسین (ع) ذره ای خلاف عقل نیست. او تجلّی عقلانیت و تجسم عشق است. اگر خلاف عقل باشد اصلاً ارزشی وجود نخواهد داشت در حالی که امام حسین (ع) ولّی مطلق خداوند است.
فناء فی الله مرگ اختیاری است : اولیای خدا از مرگ نمی هراسند. ولیّ خدا نه خوف دارد و نه غصه می خورد و اصلاً عاشق فنای در حق است. بنابراین، این مرگ، مرگ ظاهری است و اگر به دست ظالمی هم کشته نمی شد در مقام فناء فی الله بود:
مرگ را دانم ولی تا کوی دوست
راه اگر نزدیک تر داری بگو (مثنوی معنوی)
در این شعر می گوید مرگی که تو می گویی می شناسم، امّا راهی نزدیک به من نشان بده. مسئله کربلا هم همین است. قتل در عالم زیاد بوده است: غارت، کشتن، ظلم و ظالم و مظلوم.( ادامه دارد...)
۳.۶k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.