فیک : شروعی به نام نفرت و پایانی به نام عشق
فیک: شروعی به نام نفرت و پایانی به نام عشق
part⁹
صدای آرامش بخشی داشت توی گوشش زمزمه میشد
" هی خواب الو "a.t
" بیدار شد ظهر شده "a.t
چشماشو باز کرد و با صورت زیبایی دختر و لبخند درخشانش روبه رو شد
روی تخت نشست
" ساعت چنده؟ "jk
" یک ظهر "a.t
"واقعا؟ اینقدر خوابیدم؟ "jk
"نمیدونم کی خوابیدی آخه خودم الان بیدار شدم "a.t
از روی تخت بلند شد به طرف در رفت
"هی بلند شد ناهار درست کردم بخوریم خیلی گشنمه چندبار آمدم بخورم نتونستم تنهای بخورم گفتم بیدارت کنم "a.t
از روی تخت بلند شد و به طرف آشپزخانه رفت
غذا روی میز چیده شده بود
با اون دست های ظریفش غذای لذیذی درست کرده بود
به قدری بوسش وسه وسهاَش کرده بود که سر میز نشست
هردو شروع به خوردن کردن
_فردای آن روز_
باید بخاطر حل یه پرنده جنایی به یکی روستاهای کره جنوبی سفر میکرد که بسیار از سئول دور بود
وقتی دید قرار مدت زیادی ازش دور باشه و این کار خیلی خطرناکه و این پرنده قاتل زنجیرهای داره تصمیم گرفت خودشم باهاش بره
" تو هم میخوای بیایی؟ "a.t
" نمیتونم بزارم تنهایی بری خطرناکه "jk
" خودمم میتونم نیازی نیست نگرانم باشی "a.t
" اینقدر لجبازی نکن باهات میام "jk
" باشه هیچی نمیگفتم بیایی ام بهم خوش میگذره "a.t
راه زیادی باید میرفتن
در این راه منظره های زیبایی بود که نمیشد با ماشین لذت برد پس با قطار رفتن
بلیتاشون گرفتن و وارد قطار شدن
وارد یه کابین شدن و روی صندلی تخت مانند کابین نشستن
دوتا تخت داشت
هر دو فقط یک کوله پشتی داشتن وسایل زیادی نیورده بودن تا توی دست پاشون نباشه
در طی این سفر کوچیک بازی کردن ، پاسور ، شطرنج و ...
شرک میبستن و توی این مدت زمان کوتاه داخل قطار حسابی لذت میبردن
بعد از یک روز در سفر بودت به مقصدشان رسیدن
همه جا لباس سفیدی به تن کرده بود
به سختی روی برف ها پا میگذاشتن و مواظب بودن سُر نخورن
به یک مسافر خونه رسیدن
وارد شدن
" سلام خسته نباشید "a.t
+ سلام دخترم
" دوتا اتاق میخواستیم "a.t
+ ببخشید ولی یه اتاق داریم
" یه اتاق دارید؟ "a.t
+ بله یه اتاق با یه تخت دونفره اگه میخواید میتونیم اونو بدیم دیگه اتاق خالی نداریم ، بخاطر برف تمام اتاقا خالی شده فقط همین یکی مونده
" میشه بپرسم دوباره بهتون بگم؟ "a.t
+حتما چرا که نه
" ممنون "a.t
" جونگکوک "a.t
" چیه؟ "jk
" بخاطر برف تمام اتاقا پُر شده فقط یه اتاق مونده با یه تخت دونفره چیکار کنیم تا مسافر خونه بدی کلی راه هست "a.t
" همینو میگیریم "jk
" بگیریم؟ "a.t
" اره چاره ای دیگه نداریم باید همینو بگیریم "jk
" باشه پس "a.t
" خانم اتاقو میخوایم "a.t
+حتما
part⁹
صدای آرامش بخشی داشت توی گوشش زمزمه میشد
" هی خواب الو "a.t
" بیدار شد ظهر شده "a.t
چشماشو باز کرد و با صورت زیبایی دختر و لبخند درخشانش روبه رو شد
روی تخت نشست
" ساعت چنده؟ "jk
" یک ظهر "a.t
"واقعا؟ اینقدر خوابیدم؟ "jk
"نمیدونم کی خوابیدی آخه خودم الان بیدار شدم "a.t
از روی تخت بلند شد به طرف در رفت
"هی بلند شد ناهار درست کردم بخوریم خیلی گشنمه چندبار آمدم بخورم نتونستم تنهای بخورم گفتم بیدارت کنم "a.t
از روی تخت بلند شد و به طرف آشپزخانه رفت
غذا روی میز چیده شده بود
با اون دست های ظریفش غذای لذیذی درست کرده بود
به قدری بوسش وسه وسهاَش کرده بود که سر میز نشست
هردو شروع به خوردن کردن
_فردای آن روز_
باید بخاطر حل یه پرنده جنایی به یکی روستاهای کره جنوبی سفر میکرد که بسیار از سئول دور بود
وقتی دید قرار مدت زیادی ازش دور باشه و این کار خیلی خطرناکه و این پرنده قاتل زنجیرهای داره تصمیم گرفت خودشم باهاش بره
" تو هم میخوای بیایی؟ "a.t
" نمیتونم بزارم تنهایی بری خطرناکه "jk
" خودمم میتونم نیازی نیست نگرانم باشی "a.t
" اینقدر لجبازی نکن باهات میام "jk
" باشه هیچی نمیگفتم بیایی ام بهم خوش میگذره "a.t
راه زیادی باید میرفتن
در این راه منظره های زیبایی بود که نمیشد با ماشین لذت برد پس با قطار رفتن
بلیتاشون گرفتن و وارد قطار شدن
وارد یه کابین شدن و روی صندلی تخت مانند کابین نشستن
دوتا تخت داشت
هر دو فقط یک کوله پشتی داشتن وسایل زیادی نیورده بودن تا توی دست پاشون نباشه
در طی این سفر کوچیک بازی کردن ، پاسور ، شطرنج و ...
شرک میبستن و توی این مدت زمان کوتاه داخل قطار حسابی لذت میبردن
بعد از یک روز در سفر بودت به مقصدشان رسیدن
همه جا لباس سفیدی به تن کرده بود
به سختی روی برف ها پا میگذاشتن و مواظب بودن سُر نخورن
به یک مسافر خونه رسیدن
وارد شدن
" سلام خسته نباشید "a.t
+ سلام دخترم
" دوتا اتاق میخواستیم "a.t
+ ببخشید ولی یه اتاق داریم
" یه اتاق دارید؟ "a.t
+ بله یه اتاق با یه تخت دونفره اگه میخواید میتونیم اونو بدیم دیگه اتاق خالی نداریم ، بخاطر برف تمام اتاقا خالی شده فقط همین یکی مونده
" میشه بپرسم دوباره بهتون بگم؟ "a.t
+حتما چرا که نه
" ممنون "a.t
" جونگکوک "a.t
" چیه؟ "jk
" بخاطر برف تمام اتاقا پُر شده فقط یه اتاق مونده با یه تخت دونفره چیکار کنیم تا مسافر خونه بدی کلی راه هست "a.t
" همینو میگیریم "jk
" بگیریم؟ "a.t
" اره چاره ای دیگه نداریم باید همینو بگیریم "jk
" باشه پس "a.t
" خانم اتاقو میخوایم "a.t
+حتما
۱۱.۹k
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.