برویم سراغ داستان
برویم سراغ داستان
𝒑𝒂𝒓𝒕26:چش تو چش شدم باهات😂
ادامه...
کنیکیدا و دازای اومدن تو
کنیکیدا:خیلی ممنونم
معلم:خواهش میکنم برین بشینین
کنیکیدا و دازای نشستن
(چند ساعت بعد )
(زنگ تفریح)
دازای:هاااااام(خمیرازه)خسته شدم
*چویا نگاه ب میسا
میسا:چیزی شده چویا ؟
چویا:نه چیزی نیست
همچنان نگاه
دازای:سلام عشقم چطوری تو دیدی آخرش زدم قلبتو بردم😂
تاچیهارا:چش تو چش شدم باهات و ی چیزایی دست گیرم شد😂
چویا:تمههههههههههههههههههه
*گرفتن گلویه دازای و تاچی
میسا:چویا ولشون کن
*نگاه ب میسا
چویا:اع ببخشید دست خودم نبود
دازای:نگاه میسا عشقت چقدر حرف گوش کنه
میسا*سرخ
چویا:تمههههههههه
*میسا دستشو گذاشت رو صورتش
میسا*سرخ:از دست اینا*خنده*
*چویا دست میسا رو گرفت
بیا ما بریم
*گرفتن دست میسا
میسا*سرخ:ب...باشه
رفتن تو حیاط و خوراکی خوردن
چویا:میسا ی چیزی رو صورتته
*دستشو گذاشت رو صورت میسا
میسا:م...مرسی
چویا:خواهش میکنم*لبخند*(چویا لاورای گرامی من با لبخند چویا مردم الان روحم داره تایپ میکنه😵)
دازای اومد
دازای:کفترای عاشق
چویا:تمههههههههههههههههه
و جنگ جهانی۲۳۴۳۵۵۴۴شروع شدಠ_ಠ
کویو گوش دازای و چویا رو گرفت
کویو:بس کنین یا میندازمتون دفتر
دازای و چویا :های
موری:برین کلاساتو
دازای و چویا:های
میسا:بیاین بریم
چویا:باشه
*رفتن سمت کلاس
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
تا اینجا بسه دیگه من گناه دارمಥ‿ಥ
بلم فعالیت کنم😐
𝒑𝒂𝒓𝒕26:چش تو چش شدم باهات😂
ادامه...
کنیکیدا و دازای اومدن تو
کنیکیدا:خیلی ممنونم
معلم:خواهش میکنم برین بشینین
کنیکیدا و دازای نشستن
(چند ساعت بعد )
(زنگ تفریح)
دازای:هاااااام(خمیرازه)خسته شدم
*چویا نگاه ب میسا
میسا:چیزی شده چویا ؟
چویا:نه چیزی نیست
همچنان نگاه
دازای:سلام عشقم چطوری تو دیدی آخرش زدم قلبتو بردم😂
تاچیهارا:چش تو چش شدم باهات و ی چیزایی دست گیرم شد😂
چویا:تمههههههههههههههههههه
*گرفتن گلویه دازای و تاچی
میسا:چویا ولشون کن
*نگاه ب میسا
چویا:اع ببخشید دست خودم نبود
دازای:نگاه میسا عشقت چقدر حرف گوش کنه
میسا*سرخ
چویا:تمههههههههه
*میسا دستشو گذاشت رو صورتش
میسا*سرخ:از دست اینا*خنده*
*چویا دست میسا رو گرفت
بیا ما بریم
*گرفتن دست میسا
میسا*سرخ:ب...باشه
رفتن تو حیاط و خوراکی خوردن
چویا:میسا ی چیزی رو صورتته
*دستشو گذاشت رو صورت میسا
میسا:م...مرسی
چویا:خواهش میکنم*لبخند*(چویا لاورای گرامی من با لبخند چویا مردم الان روحم داره تایپ میکنه😵)
دازای اومد
دازای:کفترای عاشق
چویا:تمههههههههههههههههه
و جنگ جهانی۲۳۴۳۵۵۴۴شروع شدಠ_ಠ
کویو گوش دازای و چویا رو گرفت
کویو:بس کنین یا میندازمتون دفتر
دازای و چویا :های
موری:برین کلاساتو
دازای و چویا:های
میسا:بیاین بریم
چویا:باشه
*رفتن سمت کلاس
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
تا اینجا بسه دیگه من گناه دارمಥ‿ಥ
بلم فعالیت کنم😐
۸.۰k
۰۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.