ملودی عشق پارت ۲۷

&از خدمه شنیدم ک چ اتفاقس افتاده!
حالش چطوره؟
#:خیلی گریه کرد!
الانم تقریبا دو ساعته ک خوابیده
دیگه نمیتونم تحمل کنم میخام به مادر بگم
+چی رو؟؟
#:میدونم‌ک میدونید لونا و دوست دارم پس میرم سر اصل مطلب
میخام ازش خاستگاری کنم
&فکر میکنی مادر قبول میکنه؟
#: این زندگیه منه ن اون!!!
*چند ماه بعد*
نجوای ازدواج پرنس تت‌ کل قصر پیچیده بود  و باعث هم‌همه های زیادی شده بود
یکی میگفت پرنس عاشق دختری شده که ثروت زیادی داره پرنس به حاطر ثروتشه ک میخاد باهاش ازدواج کنه
یکی میگفت پرنس با یکی از خدمه هاش قرار مدار گزاشته
خبرا به گوش نیا رسیده بودند و نیا ک به تازگی متوجه احساست شده بود و سعی در سرکوب کردنش داشت!
درسته چند روزی بود ک با هر کلمه پرنس قلبش به تپش میوفتاد و بدنش داغ میکرد
ندیدنش تو یک ساعت حالشو خراب میکرد و این باعث می‌شد هر روز از پشت پنجره اتاق کارش بهش خیره بشه تا شاید کمی از دلتنگیش کم بشه.
کاش میتونست به پرنس بگه ک چقدر دوسش داره
ولی اون شخص دیگه ای رو دوست داشت و نیا نمیخایت مانع این ازدواج بشه!
پس حرفی نزد!
با فکر کردن به اتفاقات این چند ماه اشکاش جاری شدند دوری از لونا افسردگی پرنس کوک و عشق یک طرفه خودش.....

کامنتا ۲۰۰
لایکا ۲۵ تا
دیدگاه ها (۰)

ملودی عشق پارت ۲۸

ملودی عشق پارت ۲۹

ملودی عشق پارت ۲۶

ملودی عشق پارت ۲۵

چند پارتی درخواستی { ازدواج کردی بیبی؟}ویو کوک مشغول بررسی ق...

WISH MEET YOUPART 17میها. جونگ کوک.. ( تعجبجونگ کوک. بله؟میه...

نام فیک: عشق/نفرتPart: 7رسید شرکت. ماشین رو پارک کرد و از ما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط