پارت چهار
پارت چهار
یه گذشته کوچیک بگم اینکه میل و کایا هروز رو تو یه خونه باهم سپری میکنند و مثل دوتاخواهرند میان هم بلاگره معروفیه و ۲.۳ میلیون فالوور داره
روز بعد از رفتن کایا ایزانا تو خونش نشسته بود یه هودی مشکی ساده پوشیده بود و رو مبل نشسته بود گوشیش رو روشن کرد و عکس های خودش و کایا نگا میکرد : چطوری به اون صورتش سیلی زدم کاش میشد خودمو بکشم ولی واقعا هیچی تقصیر اون نبود و من الکی حرص خوردم وایسا چرا انگشترم خونیه هاااا؟؟؟ ایزانا یاد دیشب افتاد که با اون دستش و با اون انگشتر به صورت کایا سیلی زد : عیبی خدااااا وایسا یعنی من زخمیش هم کردم ؟؟ نه نهههه بزار برم لایو امروز میا رو ببینم قطعا کایا هم توش هست ایزانا لایو میا و کایا رو باز کرد :( میا- کایا + )- سلام گایززز چه خبر امروز منو کایا رو دوباره میبینید رفتیم کافه امروز هوا عالیه هم سرده هم اینجا یه قهوه گرم میچسبه کامنت : میا چرا صورت کایا سان زخمیه ؟. - اوه این این اسکل با مغز خورده زمین این شکلی شده و یذره کبود هم شده چطوری خوردی زمین ابله ؟ + خنده نمیدونم چرا جدیدن هرچیم میشه کبود میشم میا ..... ایزانا دقت کرد دید یه زخم رو صورت کایاست چشماش گرد شد واییی چرا من اینکارو کردمممممممممممم ایزانا کامنت گذاشت : سلام خوشگلا میا: به به ایزانا سان هم اینجا داریم کایا به کامنتش نگا میکنه : +م- میا من برم سفارش بدم اوک ؟ - باشه برو میا لایو رو قطع میکنه ایزانا سریع زنگ میزنه میا قضیه رو تعریف میکنه از دیشب چیشده : میا : او اهااا پس برا همین بود کایا سریع رفت ببین اون عاشق گل رز سیاه و قرمزه براش یه ۲۰ شاخه بگیر بیار به نظرم عذرخواهی کن حیفه این همه سال باهم بودین + میا آدرس بده +میا آدرس رومیگه +کایا : میا کسی قراره بیاد ( با سینی قهوه ها میاد) - نه یکی از دوستام پرسید گفت کدوم کافست چون لایو رو دید + عو آها اوک ( چون اونا داخل کافه نشسته بودند میا رفت تا یه درخواستی از کارگر اونجا بکنه
یه گذشته کوچیک بگم اینکه میل و کایا هروز رو تو یه خونه باهم سپری میکنند و مثل دوتاخواهرند میان هم بلاگره معروفیه و ۲.۳ میلیون فالوور داره
روز بعد از رفتن کایا ایزانا تو خونش نشسته بود یه هودی مشکی ساده پوشیده بود و رو مبل نشسته بود گوشیش رو روشن کرد و عکس های خودش و کایا نگا میکرد : چطوری به اون صورتش سیلی زدم کاش میشد خودمو بکشم ولی واقعا هیچی تقصیر اون نبود و من الکی حرص خوردم وایسا چرا انگشترم خونیه هاااا؟؟؟ ایزانا یاد دیشب افتاد که با اون دستش و با اون انگشتر به صورت کایا سیلی زد : عیبی خدااااا وایسا یعنی من زخمیش هم کردم ؟؟ نه نهههه بزار برم لایو امروز میا رو ببینم قطعا کایا هم توش هست ایزانا لایو میا و کایا رو باز کرد :( میا- کایا + )- سلام گایززز چه خبر امروز منو کایا رو دوباره میبینید رفتیم کافه امروز هوا عالیه هم سرده هم اینجا یه قهوه گرم میچسبه کامنت : میا چرا صورت کایا سان زخمیه ؟. - اوه این این اسکل با مغز خورده زمین این شکلی شده و یذره کبود هم شده چطوری خوردی زمین ابله ؟ + خنده نمیدونم چرا جدیدن هرچیم میشه کبود میشم میا ..... ایزانا دقت کرد دید یه زخم رو صورت کایاست چشماش گرد شد واییی چرا من اینکارو کردمممممممممممم ایزانا کامنت گذاشت : سلام خوشگلا میا: به به ایزانا سان هم اینجا داریم کایا به کامنتش نگا میکنه : +م- میا من برم سفارش بدم اوک ؟ - باشه برو میا لایو رو قطع میکنه ایزانا سریع زنگ میزنه میا قضیه رو تعریف میکنه از دیشب چیشده : میا : او اهااا پس برا همین بود کایا سریع رفت ببین اون عاشق گل رز سیاه و قرمزه براش یه ۲۰ شاخه بگیر بیار به نظرم عذرخواهی کن حیفه این همه سال باهم بودین + میا آدرس بده +میا آدرس رومیگه +کایا : میا کسی قراره بیاد ( با سینی قهوه ها میاد) - نه یکی از دوستام پرسید گفت کدوم کافست چون لایو رو دید + عو آها اوک ( چون اونا داخل کافه نشسته بودند میا رفت تا یه درخواستی از کارگر اونجا بکنه
۲.۳k
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.