حقپارت ۲
حقپارت ۲
اون مثل اینکه تو تالار بعدیع! ایزانا : اوکی باشه قبلش بگم که کایا یاهمون ات یذرع ترسو بود و از هرکسی خوشش نمیومد خب ادامهههه ایزانا رفت تالار بعددر رو که باز کرد چون نور اونجا زیاد بود دید دونفر اون انتها وایسادن و دارن 👄 خب دیگههه عهههه ایزانا تو ذهنش : اینارو باش تروخدا ولی چرا دختره انقد داره زور میزنع که جدا شه و چرا انقد شبیه کایاعه موهاش تا کمر هیکل خوشگل و جذاب ....وایسا نکنه واقعا کایاست ایزانا یذرع نزدیک شد دید کایاست اونا نفهمیدن ایزانا وارد شد ایزانا از پشت رفت پشت سر اریک یکی از اون لگد های مایکی شکلش زد و اریک پرت شد اون ته چون انقد لگد ایزانا محکم بود و چون اریک هم دست کایا رو گرفته بود کایا هم همونجا افتاد زمین ولی پرت نشد اریک که پرت شد نگاه کایا و ایزانا به هم دوخته شد زانوش یذرع زخمی شد کایا بلند شد بعدش اریک رو نگاه کرد : حالم ازت بهم میخوره (جدی ) ایزانا تو ذهنش : این کی هست واییی زانوش زخم شد اگر قهر نبودیم براش دستمال میاورم داره یذرع خون میاد کایا حرکت کرد تا بره بیرون ایزانا دستش رو گرفت : کجا؟ شما به من میاید . + برا چی ؟ - باید بیای+ من جایی نمیام میرم پیش میا °سعی کرد دستش رو از ایزانا بکشه ولی زور ایزانا زیاد بود ایزانا جلوتر حرکت کرد به جلو کایا هم به زور تا از تالار خارج شدن و به سمت بی ام دبلیو مشکی و ژذاب ایزانا رسیدند ( از سناریو هم شانس نداشتیم 😐) ایزانا : بشین ( سرد )
اون مثل اینکه تو تالار بعدیع! ایزانا : اوکی باشه قبلش بگم که کایا یاهمون ات یذرع ترسو بود و از هرکسی خوشش نمیومد خب ادامهههه ایزانا رفت تالار بعددر رو که باز کرد چون نور اونجا زیاد بود دید دونفر اون انتها وایسادن و دارن 👄 خب دیگههه عهههه ایزانا تو ذهنش : اینارو باش تروخدا ولی چرا دختره انقد داره زور میزنع که جدا شه و چرا انقد شبیه کایاعه موهاش تا کمر هیکل خوشگل و جذاب ....وایسا نکنه واقعا کایاست ایزانا یذرع نزدیک شد دید کایاست اونا نفهمیدن ایزانا وارد شد ایزانا از پشت رفت پشت سر اریک یکی از اون لگد های مایکی شکلش زد و اریک پرت شد اون ته چون انقد لگد ایزانا محکم بود و چون اریک هم دست کایا رو گرفته بود کایا هم همونجا افتاد زمین ولی پرت نشد اریک که پرت شد نگاه کایا و ایزانا به هم دوخته شد زانوش یذرع زخمی شد کایا بلند شد بعدش اریک رو نگاه کرد : حالم ازت بهم میخوره (جدی ) ایزانا تو ذهنش : این کی هست واییی زانوش زخم شد اگر قهر نبودیم براش دستمال میاورم داره یذرع خون میاد کایا حرکت کرد تا بره بیرون ایزانا دستش رو گرفت : کجا؟ شما به من میاید . + برا چی ؟ - باید بیای+ من جایی نمیام میرم پیش میا °سعی کرد دستش رو از ایزانا بکشه ولی زور ایزانا زیاد بود ایزانا جلوتر حرکت کرد به جلو کایا هم به زور تا از تالار خارج شدن و به سمت بی ام دبلیو مشکی و ژذاب ایزانا رسیدند ( از سناریو هم شانس نداشتیم 😐) ایزانا : بشین ( سرد )
۳.۲k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.