مشخصات فیک جدید :
مشخصات فیک جدید :
اسم فیک : بهم اعتماد کن
شخصیت ها : جونگ کوک _ ا/ت _ آجوشی
م ا/ت _پ ا/ت _م کوک _پ کوک _ بورام _جون وو
بقیه هم داخل فیک میگم
ژانر : مدرسه ای _خشن _غمگین و یه کوچولو عاشقانه
پارت ۱
ویو ا/ت : سلام من ا/ت هستم یه دختر ۱۸ ساله امروز ۲ ماهه که مدرسه ام شروع شده با جونگ کوک میرم و میام و خونه هامون کنار همه در واقع همسایه ایم اون دوست صمیمیه ولی مامانم نمیدونه چون میگه یه دختر نباید دوست صمیمیش یه پسر باشه ولی من با جونگ کوک دوستم اون همیشه پشتم بوده
من عین چی از مامانم میترسم حتا نمیتونم خیلی چیزا رو باهاش درمیون بزارم چون بدون هیچی شروع میکنه کتک زدنم
.............
.......
م ا/ت : ا/تتتتتت
ا/ت : حیح ..بله مامان
م ا/ت : برو از آجوشی اینا رو بگیر
*یه لیست خوراکی داده به ا/ت
ا/ت : باشه الان میرم
.........
ویو ا/ت : رفتم بیرون که کوک رو دیدم لب در خونه ما وایساده بود در خونه رو بستم
ا/ت : کوک اینجا چیکار میکنی
کوک : اومدم هوا بخورم
ا/ت : میرم این لیستو بدم آجوشی وسایل هارو تهیه کنه بهم بده بعد منم میام باهم هوا بخوریم
کوک : میخای منم بیام
حس خوبی نسب به اون آقا ندارم
ا/ت : نه بابا الان میام منتظرم باشیا
کوک : مراقب باش
ویو ا/ت : از پله ها رفتم پایین و در فروشگاه آجوشی رو باز کردم
ا/ت : سلام ....
آجوشی : سلام
ا/ت : میشه این لیستو برام تهیه کنید
آجوشی : حتمن
ویو ا/ت : لیستو بهش دادم اما حین آماده کردنش همش نگاهش روم بود
دارم میترسم دیگه
آجوشی : اهم.....
خب دخترم باید این قلم جنسو از انبار بیارم این سبدو بگیرو دنبالم بیا
ا/ت : عاممم.....بله ...چشم
وبو ا/ت : بهم تعارف زدو من زودتر رفتم داخل خودشم پشت سرم وارد شد
اما درو بست.....
به نظرتون چی میشه؟
شرط پارت بعد
لایک : ۲۲
کامنت : ۳۰
اسم فیک : بهم اعتماد کن
شخصیت ها : جونگ کوک _ ا/ت _ آجوشی
م ا/ت _پ ا/ت _م کوک _پ کوک _ بورام _جون وو
بقیه هم داخل فیک میگم
ژانر : مدرسه ای _خشن _غمگین و یه کوچولو عاشقانه
پارت ۱
ویو ا/ت : سلام من ا/ت هستم یه دختر ۱۸ ساله امروز ۲ ماهه که مدرسه ام شروع شده با جونگ کوک میرم و میام و خونه هامون کنار همه در واقع همسایه ایم اون دوست صمیمیه ولی مامانم نمیدونه چون میگه یه دختر نباید دوست صمیمیش یه پسر باشه ولی من با جونگ کوک دوستم اون همیشه پشتم بوده
من عین چی از مامانم میترسم حتا نمیتونم خیلی چیزا رو باهاش درمیون بزارم چون بدون هیچی شروع میکنه کتک زدنم
.............
.......
م ا/ت : ا/تتتتتت
ا/ت : حیح ..بله مامان
م ا/ت : برو از آجوشی اینا رو بگیر
*یه لیست خوراکی داده به ا/ت
ا/ت : باشه الان میرم
.........
ویو ا/ت : رفتم بیرون که کوک رو دیدم لب در خونه ما وایساده بود در خونه رو بستم
ا/ت : کوک اینجا چیکار میکنی
کوک : اومدم هوا بخورم
ا/ت : میرم این لیستو بدم آجوشی وسایل هارو تهیه کنه بهم بده بعد منم میام باهم هوا بخوریم
کوک : میخای منم بیام
حس خوبی نسب به اون آقا ندارم
ا/ت : نه بابا الان میام منتظرم باشیا
کوک : مراقب باش
ویو ا/ت : از پله ها رفتم پایین و در فروشگاه آجوشی رو باز کردم
ا/ت : سلام ....
آجوشی : سلام
ا/ت : میشه این لیستو برام تهیه کنید
آجوشی : حتمن
ویو ا/ت : لیستو بهش دادم اما حین آماده کردنش همش نگاهش روم بود
دارم میترسم دیگه
آجوشی : اهم.....
خب دخترم باید این قلم جنسو از انبار بیارم این سبدو بگیرو دنبالم بیا
ا/ت : عاممم.....بله ...چشم
وبو ا/ت : بهم تعارف زدو من زودتر رفتم داخل خودشم پشت سرم وارد شد
اما درو بست.....
به نظرتون چی میشه؟
شرط پارت بعد
لایک : ۲۲
کامنت : ۳۰
۶۲.۵k
۰۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.