من عاشق یک مافیا شدم
#من_عاشق_یک_مافیا_شدم
#part_5
ا/ت: چیشده تهیونگ من استرس گرفتم!
تهیونگ: هیچی بابا فقط باید اون کارو انجام بدی
ا/ت: چه کاریو؟!
تهیونگ: یکی هست به اسم کای که جونگکوک با کای دشمنه
ا/ت: بر سر چی ؟
تهیونگ:کای یه فلش از جونگکوک داره که میتونه با استفاده از اون فلش باند جونگکوک رو به خطر بندازه
ا/ت: خب!
تهیونگ: حالا امشب داخله ی عمارتی قراره پارتی برگزار بشه که کای هم اونجاست و تو باید باهاش قمار بازی کنی تا بشه اون کارو کرد
ا/ت: چی..من...من چرا!؟
تهیونگ: چون جونگکوک گفته که تو باهاش قمار بازی کنی
ا/ت: چرا خودش بازی نمیکنه...نه من نمیتونم
تهیونگ: جونگکوک که نمیشه بعدش کای همه ما رو دیده دیده که ما برای جونگکوک هستیم
ولی ت رو تا حالا ندیده حالا تو باید باهاش قمار بازی کنی تا جونگکوک کارش رو انجام بده
ا/ت: مگه جونگکوک میخواد چیکار کنه؟
تهیونگ: کای رو بکشه
ا/ت:...باشه خب فقط قمار بازی میکنم تموم دیگ؟!
تهیونگ: تمومم نه هنوز ی کار دیگ باید بکنی
ا/ت:..چی وای !
تهیونگ: تو باید کای رو بکشی
ا/ت:...م...من نمیتونم چرا فکر کردی من یکی رو میکشم من اصلا نمیتونم
تهیونگ: هیچکدوم از ما ها نمیتونم بهش نزدیک شیم ولی تو میتونی و باید انجام بدی چون اگه جونگکوک بشنوه که تو مخالفت کردی
ی کاری باهات میکنه
ا/ت: من بخاطر این کار مسخره که نخوام انجامش بدم باید ی چیزیم بشه....
#part_5
ا/ت: چیشده تهیونگ من استرس گرفتم!
تهیونگ: هیچی بابا فقط باید اون کارو انجام بدی
ا/ت: چه کاریو؟!
تهیونگ: یکی هست به اسم کای که جونگکوک با کای دشمنه
ا/ت: بر سر چی ؟
تهیونگ:کای یه فلش از جونگکوک داره که میتونه با استفاده از اون فلش باند جونگکوک رو به خطر بندازه
ا/ت: خب!
تهیونگ: حالا امشب داخله ی عمارتی قراره پارتی برگزار بشه که کای هم اونجاست و تو باید باهاش قمار بازی کنی تا بشه اون کارو کرد
ا/ت: چی..من...من چرا!؟
تهیونگ: چون جونگکوک گفته که تو باهاش قمار بازی کنی
ا/ت: چرا خودش بازی نمیکنه...نه من نمیتونم
تهیونگ: جونگکوک که نمیشه بعدش کای همه ما رو دیده دیده که ما برای جونگکوک هستیم
ولی ت رو تا حالا ندیده حالا تو باید باهاش قمار بازی کنی تا جونگکوک کارش رو انجام بده
ا/ت: مگه جونگکوک میخواد چیکار کنه؟
تهیونگ: کای رو بکشه
ا/ت:...باشه خب فقط قمار بازی میکنم تموم دیگ؟!
تهیونگ: تمومم نه هنوز ی کار دیگ باید بکنی
ا/ت:..چی وای !
تهیونگ: تو باید کای رو بکشی
ا/ت:...م...من نمیتونم چرا فکر کردی من یکی رو میکشم من اصلا نمیتونم
تهیونگ: هیچکدوم از ما ها نمیتونم بهش نزدیک شیم ولی تو میتونی و باید انجام بدی چون اگه جونگکوک بشنوه که تو مخالفت کردی
ی کاری باهات میکنه
ا/ت: من بخاطر این کار مسخره که نخوام انجامش بدم باید ی چیزیم بشه....
۲۸.۵k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.