سناریو هان جیسونگ

پارت ۱ :
(وقتی توی استخر بودی و ...)
سطح آب استخر آرام بود و بخار نرمی ازش بلند می‌شد.
پا‌هاتو توی آب گذاشته بودی و داغیِ لطیفش کم‌کم تنِ خسته‌تو آروم می‌کرد. بعد از هفته‌ای پر از کار و استرس، این تنها جایی بود که می‌تونستی یک لحظه راحت نفس بکشی !
چشمت بسته بود که صدای آشنایی، نرم و گرم، کنار گوشت پیچید:
_نبینمت این‌طوری بدون من بیای آرامش بگیری
چشمت باز شد ، هان کنار پله‌های استخر ایستاده بود، موهاش تازه خشک شده بود و چند رشته‌ش روی پیشونیش افتاده بود.
نور آبیِ استخر روی صورتش به زیبایی میرقصید و عطری که همیشه داشت، با هوای گرم مخلوط شده بود.
+هان… فکر نمی‌کردم برگردی.
با لبخند آرومی بهت نزدیک شد.
لبخندی که همیشه کمی خجالتیه… اما وقتی برای تو باشه، یه گرمی خاص داره.
_دیدم توی اتاق نیستی، حدس زدم اومدی اینجا.
کنارت روی لبه استخر نشست. به‌محض اینکه ران پاش به پات خورد، گرماش پیچید توی تنت.
تو سعی کردی خودتو جمع‌وجور نشون بدی.
+فقط یکمی خسته‌ام.
هان انگار از همون یک جمله فهمید همه چیزو.
به‌جای سوال پرسیدن، خیلی آروم و طبیعی، دستشو روی ران های پاهات گذاشت و خودشم وارد آب شد
انگشت‌هاش گرم بود…
_بیا پایین‌تر.
تو رو کشید پایین آهسته لیز خوردی داخل آب.
هان هم بعد از یک مکث کوتاه ، که به نظر می‌رسید داره نگاهت می‌کنه تا مطمئن شه حالت خوبه...
هان لبخند نصفه ای زد...
_می‌خوای حواستو پرت کنم؟
+از چی؟
بهت نزدیک تر شد .
_از هر چیزی که اذیتت می‌کنه.
تو خجالت‌زده خندیدی.
+تو همیشه همین‌قدر مهربونی هانی؟
هان کمی نزدیک‌تر شد.
نفس گرمش روی گونه‌ت نشست.
_برای تو… آره.
به‌طرز ناگهانی دستشو روی دیواره استخر گذاشت و دورتو گرفت ؛

ادامه ...

M☆Q

#جیسونگ #هان #استری_کیدز #سناریو #لینو #سونگمین
دیدگاه ها (۴)

سناریو هان جیسونگ

خوندنش ۱ دقیقه زمان میبره ...

استری کیدز

سناریو استری کیدز

Police and lovePt15ویو مینهو سه تا پیام آخرش مال همین دیروزه...

Police and lovePt13میخوام راجب اون کسی که اذیتت کرده بدونممی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط