سناریو استری کیدز
پارت ۲ : وقتی توی مراسم میوفتی روش و ...
چانگبین : داشت از کنارت رد میشد، صحنه رو دید، فوری بازوتو گرفت که زمین نخوری. ولی چون سرعت زیاد بود، تو کامل افتادی روی سینش.
– اه! وایسا ببینم، چرا اینجوری قلب منو میدزدی؟
چیزه .. ببخشید پاشنهم شکست!
–باشه، ولی قول بده دفعه بعد که میخوای بیای بغلم، اینطوری شوکهم نکنی...♡
چانگبین همونجا تا ساعتها قرمز بود.
هان : هان داشت یه چیزی میخورد و حواسش نبود. پاشنهت که شکست و تو افتادی سمتش، با همدیگه پرت شدین رو صندلی پشتسرش.
– اوه اوه اوه صبر کن این چی بود؟
بعدم به صورت خجالتی و زیبات نگاه کرد .
– آها خب… حداقلش اینه که بالاخره یه بهانه پیدا کردی بیای بغلم. دم پاشنهت گرم...
بعدشم هی میخندید چون از خجالت له شده بودی..
سونگمین : سونگمین مود آرومی داشت، کلوچه دستش بود، که یهو تو افتادی روش و کلوچه از دستش اقتاد و بازوت رو گرفت ، چشمهاش گرد شد اما سریع کمک کرد بلند شی .
– تو… تو خوبی؟
ا آره ببخشید و..واقعا
لبخندی زد و نگاهش توی اجزای صورتت میچرخید...
زیر لب :چرا انقدر زیباست ؟
جونگین : داشت با گوشی ور میرفت که یهو یه سایه افتاد روش و تو با دو دست افتادی رو سینش.
از تعجب چند ثانیه نفسش بند اومد.
م..من واقعا متاسفم این پاشنه لعنتی ..
لبخندی زد و دستتو گرفت و کمک کرد بلند شی ... البته هر دوتاتون از خجالت کف زمین بودید. (شما دوتا روی هم کراش شدیدی داشتید)
Momo...☆
#لینو #هان #جنی #سونگمین #سناریو #چان #هیونجین #چانگبین #فیلیکس #ای.ان #استری_کیدز
چانگبین : داشت از کنارت رد میشد، صحنه رو دید، فوری بازوتو گرفت که زمین نخوری. ولی چون سرعت زیاد بود، تو کامل افتادی روی سینش.
– اه! وایسا ببینم، چرا اینجوری قلب منو میدزدی؟
چیزه .. ببخشید پاشنهم شکست!
–باشه، ولی قول بده دفعه بعد که میخوای بیای بغلم، اینطوری شوکهم نکنی...♡
چانگبین همونجا تا ساعتها قرمز بود.
هان : هان داشت یه چیزی میخورد و حواسش نبود. پاشنهت که شکست و تو افتادی سمتش، با همدیگه پرت شدین رو صندلی پشتسرش.
– اوه اوه اوه صبر کن این چی بود؟
بعدم به صورت خجالتی و زیبات نگاه کرد .
– آها خب… حداقلش اینه که بالاخره یه بهانه پیدا کردی بیای بغلم. دم پاشنهت گرم...
بعدشم هی میخندید چون از خجالت له شده بودی..
سونگمین : سونگمین مود آرومی داشت، کلوچه دستش بود، که یهو تو افتادی روش و کلوچه از دستش اقتاد و بازوت رو گرفت ، چشمهاش گرد شد اما سریع کمک کرد بلند شی .
– تو… تو خوبی؟
ا آره ببخشید و..واقعا
لبخندی زد و نگاهش توی اجزای صورتت میچرخید...
زیر لب :چرا انقدر زیباست ؟
جونگین : داشت با گوشی ور میرفت که یهو یه سایه افتاد روش و تو با دو دست افتادی رو سینش.
از تعجب چند ثانیه نفسش بند اومد.
م..من واقعا متاسفم این پاشنه لعنتی ..
لبخندی زد و دستتو گرفت و کمک کرد بلند شی ... البته هر دوتاتون از خجالت کف زمین بودید. (شما دوتا روی هم کراش شدیدی داشتید)
Momo...☆
#لینو #هان #جنی #سونگمین #سناریو #چان #هیونجین #چانگبین #فیلیکس #ای.ان #استری_کیدز
- ۱.۸k
- ۱۴ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط