پارت ۵۳ زندگی با بی تی اس
پارت ۵۳ زندگی با بی تی اس
از خواب بیدار شدم داشتم از پله ها پایین میومدم
من : سلام صبونه چیه
نامجون : چشاتو باز کن بعد بگو صبونه چی داریم.
داشتیم صبونه میخوردیم که کوک گفت
کوک : سوگول بعد صبونه با شوگا بریم بیرون
من : چرا
شوگا : همینجوری
من : اوکی
بعد صبونه اماده شدیم که بریم بیرون
تو خیابون در حال راه رفتن بودیم.
کوک : امروز هر چی میخوای بگو برات بگیریم
من : واقعا
شوگا : اره
هر مغازه ای که میدیدم رو میرفتیم تو و خرید میکردم
کوک : یه چند دقیقه وایسا خسته شدم
شوگا : اره واقعا
من : شما دو تا امروز یه چیتون میشه ها
کوک : منظورت چیه
من : اینجوری دارید خرج میکنید و باهام اومدین بیرون یکم عجیبه
شوگا : کجاش عجیبه خواستیم از اینکه جونمون رو نجات دادی تشکر کنیم
من : فقط همین
کوک : اههه حالا هی گیر میده چیکار داری به خری میخواد ازت خاستگاری کنه دیگه
من : چییییییی چی گفتی
شوگا : الان کلتو بکوبم تو اسفالت
من : کی هس
کوک : خب ببین من و شوگا که اینجاییم طبیعتا نیستیم نامجون قصد ازدواج نداره
جیهوپ از جونش سیر نشده
جیمین هنوز بچس
تایپ کورد علاقه تهیونگم نیستی
حالا کی میمونه
من : نه
کوک : اره
من : نهههههههه
کوک : اره
کوک : برو یه اب معدنی برا این بگیر تا نمرده.
چنان جیغی کشیدم که هرکی تو خیابون بود برگشت بهم نگاه کرد
شوگا رفت اب معدنی گرفت اورد
شوگا : بیا اینو بخور نمیری
کوک : نفس بکش لعنتی جین نیازت داره هنوز ازت خاستگاری نکرده
ابو خوردم
شوگا : الان خوبی
من : اره خوبم
کوک : بریم خونه
من : اره
شوگا : هیچی نمیگیا
من : باشه
کوک : قول دادیا
من : باشه دیگه نمیگم حالا بریم خونه
شوگا : بریم
رسیدیم دم در
رفتیم بالا
کوک : جان من طبیعی رفتار کن
من : اوکی
در رو باز کرد و رفتیم تو
شوگا : چرا هیچکس نبست
از خواب بیدار شدم داشتم از پله ها پایین میومدم
من : سلام صبونه چیه
نامجون : چشاتو باز کن بعد بگو صبونه چی داریم.
داشتیم صبونه میخوردیم که کوک گفت
کوک : سوگول بعد صبونه با شوگا بریم بیرون
من : چرا
شوگا : همینجوری
من : اوکی
بعد صبونه اماده شدیم که بریم بیرون
تو خیابون در حال راه رفتن بودیم.
کوک : امروز هر چی میخوای بگو برات بگیریم
من : واقعا
شوگا : اره
هر مغازه ای که میدیدم رو میرفتیم تو و خرید میکردم
کوک : یه چند دقیقه وایسا خسته شدم
شوگا : اره واقعا
من : شما دو تا امروز یه چیتون میشه ها
کوک : منظورت چیه
من : اینجوری دارید خرج میکنید و باهام اومدین بیرون یکم عجیبه
شوگا : کجاش عجیبه خواستیم از اینکه جونمون رو نجات دادی تشکر کنیم
من : فقط همین
کوک : اههه حالا هی گیر میده چیکار داری به خری میخواد ازت خاستگاری کنه دیگه
من : چییییییی چی گفتی
شوگا : الان کلتو بکوبم تو اسفالت
من : کی هس
کوک : خب ببین من و شوگا که اینجاییم طبیعتا نیستیم نامجون قصد ازدواج نداره
جیهوپ از جونش سیر نشده
جیمین هنوز بچس
تایپ کورد علاقه تهیونگم نیستی
حالا کی میمونه
من : نه
کوک : اره
من : نهههههههه
کوک : اره
کوک : برو یه اب معدنی برا این بگیر تا نمرده.
چنان جیغی کشیدم که هرکی تو خیابون بود برگشت بهم نگاه کرد
شوگا رفت اب معدنی گرفت اورد
شوگا : بیا اینو بخور نمیری
کوک : نفس بکش لعنتی جین نیازت داره هنوز ازت خاستگاری نکرده
ابو خوردم
شوگا : الان خوبی
من : اره خوبم
کوک : بریم خونه
من : اره
شوگا : هیچی نمیگیا
من : باشه
کوک : قول دادیا
من : باشه دیگه نمیگم حالا بریم خونه
شوگا : بریم
رسیدیم دم در
رفتیم بالا
کوک : جان من طبیعی رفتار کن
من : اوکی
در رو باز کرد و رفتیم تو
شوگا : چرا هیچکس نبست
۵۵.۴k
۰۳ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.