پارت ۵۲ زندگی با بی تی اس
پارت ۵۲ زندگی با بی تی اس
من و جین از انباری اومدیم بیرون
جین با عصبانیت به اعضا نگاه میکرد
جین : کار کدومتون بود
اعضا داشتن به شوگا نگاه میکردن
جین دستشو بلند کرد که بکوبه تو سر شوگا که شوگا اروم گفت
شوگا : بخاطر این بود که سوگول عاشقت بشه
جین دستشو اروم زد تو سر شوگا که مشکوک نشه
یه نگاه به شوگا کردم و رفتم
کوک : انتظارشو نداشتم
جینم پشت سرم اومد
جیمین : فک کنم امشب نریم خونه بهتر باشه
تهیونگ : به امید خدا بریم خونه ایشالا بلایی سرمون نمیاد.
بقیه هم اومدن بالا
شب بعد از شام تهیونگ گفت
تهیونگ : من میرم بیرون در رو قفل نکنید
من : ما مثل بعضیا نیستیم که تا وقتی یکی بره یه جایی در رو قفل کنیم
یه هفته بعد
صبح خواب بودم
اعضا داشتن صحبت میکردن
جین : امروز میخوام از سوگول خاستگاری کنم
نامجون اب پرید تو گلوش
شوگا: مبارکه.
جیهوپ : حالا چه نقشه ای داری.
جیمین : چطوری میخوای خاستگاری کنی
تهیونگ : من برم یه پارچ اب قند برا سوگول درست کنم
جونگ کوک : مطمعنی سکته نمیکنه.
جین : وقتی سوگول بیدار شد و کوک و شوگا ببرنش بیرون بگردوننش تا ما هم بقیه چیزا رو اماده کنیم
اعضا : اوکی
من و جین از انباری اومدیم بیرون
جین با عصبانیت به اعضا نگاه میکرد
جین : کار کدومتون بود
اعضا داشتن به شوگا نگاه میکردن
جین دستشو بلند کرد که بکوبه تو سر شوگا که شوگا اروم گفت
شوگا : بخاطر این بود که سوگول عاشقت بشه
جین دستشو اروم زد تو سر شوگا که مشکوک نشه
یه نگاه به شوگا کردم و رفتم
کوک : انتظارشو نداشتم
جینم پشت سرم اومد
جیمین : فک کنم امشب نریم خونه بهتر باشه
تهیونگ : به امید خدا بریم خونه ایشالا بلایی سرمون نمیاد.
بقیه هم اومدن بالا
شب بعد از شام تهیونگ گفت
تهیونگ : من میرم بیرون در رو قفل نکنید
من : ما مثل بعضیا نیستیم که تا وقتی یکی بره یه جایی در رو قفل کنیم
یه هفته بعد
صبح خواب بودم
اعضا داشتن صحبت میکردن
جین : امروز میخوام از سوگول خاستگاری کنم
نامجون اب پرید تو گلوش
شوگا: مبارکه.
جیهوپ : حالا چه نقشه ای داری.
جیمین : چطوری میخوای خاستگاری کنی
تهیونگ : من برم یه پارچ اب قند برا سوگول درست کنم
جونگ کوک : مطمعنی سکته نمیکنه.
جین : وقتی سوگول بیدار شد و کوک و شوگا ببرنش بیرون بگردوننش تا ما هم بقیه چیزا رو اماده کنیم
اعضا : اوکی
۴۹.۰k
۰۳ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.