پارت (2) 🫂🖇🌌🌈
پارت (2) 🫂🖇🌌🌈
ته در و باز کن وگرنه میشکنمش..میشنوی؟؟ در و بار کن..
ا.ت:سلام
نامی:سلام ا.ت خوبی؟؟
ا.ت:به نظرت خوب میتونم باشم؟؟
نامی:بیا یکاری کن این بچه خودشو نابود میکنه
ا.ت روبه جیمین:این در کلید زاپاس نداره؟؟
جیمین:اههههههههه چرا خودم یادم نیوفتاد وایسا برم بیارم
جیمین کلید و اورد بهشون گفتم که ما رو تنها بزارن اونام قبول کردو رفتن منم درو باز کردم رفتم داخل
ته:مگه نگفتم نیاین ت...*با صدهی خش دار و گرفته*
ا.ت:ینی منم نیام؟؟؟
ته:برو بیرون
ا.ت:ته چرا اینطوری میکنی؟؟میدونی که من تورو بیشتر از هر چیزی روی زمین بیشتر دوست دارم لجبازی نکن و بیا بریم خونمون بیشتر از این به جیمین و نامجون هم زحمت نده بنده خداها خیلی توی این مدت نگرانت بودن
ته که از پنجره داشت بیرونو نگاه میکرد گفت:
منم تورو دوست دارم ولی تو..تو*اشک چشاش جاری شد*...
ا.ت ته رو بوسید که خودشم اشکاش درومد بعد ۱۰ ثانیه ازش جدا شد و گفت:
منم تورو دوست دارم .. دیوانه وار عاشقتم بیا این...
اینبار ته بود که داشت ا.ت رو میبوسید که نامجون و جیمین اومدن داخل
نامی:چی......با دیدن اونا تو اون وضعیت حرفشو قطع کرد روبه جیمین اروم با زمزمه در گوشش گفت:بیا بریم
اونا رفتن و درم بستن تهیونگ ازش جدا شد و گفت دیگه هیچوقت...
ا.ت:باشه هیچوقت هیچوقت نه تنهات میزارم،ن با کسی قرار میزارم البته نه با پسرا وقتی که اینو گفت ته خندید
ا.ت:دیدی خندیدی 😁😁
ته:تو باعث خنده هامی❤💋😁
بعد اونم که از جیمینو نامجون تشکر و معذرت خواهی کردن و رفتن خونشونو به خوبیو خوشی زندگی کردن
و تمام💋❤🥳🔮🍎💜🍒🌻🌟🍉😘🌹🍓🌈🫂🖇🥰🥰🌌
#تولدویمبارک
#وی
#TAEHYUNG
#BTS
ته در و باز کن وگرنه میشکنمش..میشنوی؟؟ در و بار کن..
ا.ت:سلام
نامی:سلام ا.ت خوبی؟؟
ا.ت:به نظرت خوب میتونم باشم؟؟
نامی:بیا یکاری کن این بچه خودشو نابود میکنه
ا.ت روبه جیمین:این در کلید زاپاس نداره؟؟
جیمین:اههههههههه چرا خودم یادم نیوفتاد وایسا برم بیارم
جیمین کلید و اورد بهشون گفتم که ما رو تنها بزارن اونام قبول کردو رفتن منم درو باز کردم رفتم داخل
ته:مگه نگفتم نیاین ت...*با صدهی خش دار و گرفته*
ا.ت:ینی منم نیام؟؟؟
ته:برو بیرون
ا.ت:ته چرا اینطوری میکنی؟؟میدونی که من تورو بیشتر از هر چیزی روی زمین بیشتر دوست دارم لجبازی نکن و بیا بریم خونمون بیشتر از این به جیمین و نامجون هم زحمت نده بنده خداها خیلی توی این مدت نگرانت بودن
ته که از پنجره داشت بیرونو نگاه میکرد گفت:
منم تورو دوست دارم ولی تو..تو*اشک چشاش جاری شد*...
ا.ت ته رو بوسید که خودشم اشکاش درومد بعد ۱۰ ثانیه ازش جدا شد و گفت:
منم تورو دوست دارم .. دیوانه وار عاشقتم بیا این...
اینبار ته بود که داشت ا.ت رو میبوسید که نامجون و جیمین اومدن داخل
نامی:چی......با دیدن اونا تو اون وضعیت حرفشو قطع کرد روبه جیمین اروم با زمزمه در گوشش گفت:بیا بریم
اونا رفتن و درم بستن تهیونگ ازش جدا شد و گفت دیگه هیچوقت...
ا.ت:باشه هیچوقت هیچوقت نه تنهات میزارم،ن با کسی قرار میزارم البته نه با پسرا وقتی که اینو گفت ته خندید
ا.ت:دیدی خندیدی 😁😁
ته:تو باعث خنده هامی❤💋😁
بعد اونم که از جیمینو نامجون تشکر و معذرت خواهی کردن و رفتن خونشونو به خوبیو خوشی زندگی کردن
و تمام💋❤🥳🔮🍎💜🍒🌻🌟🍉😘🌹🍓🌈🫂🖇🥰🥰🌌
#تولدویمبارک
#وی
#TAEHYUNG
#BTS
۵۷.۸k
۰۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.