رفتم دفترم
یه زن بود و درمورد مشکلش پرسیدم
باهم صحبت کردیم انگار بهش تجاوز شده بود...
بعد از مدتی کارمون تموم شد
زن:ممنونم (بغض)
ا.ت:خواهش میکنم
خدانگهدار
اون زن رفت و منم دوباره رفتم پشت بوم
و به پسرا فکر میکردم
چشام پر از اشک شده بود
رقصنده ای بدون آهنگ هم وجود داره؟
نه
من رقصنده بودم و اونا اهنگم
الان هم ازدستشون دادم
(ایراد نگیرید رفتم تو فاز شاعری 🦥🤌)
یهو یه مرد کنارم نشست
صورتش رو پوشونده بود و
فقط میتونستم چشم هایش رو ببینم
آشنا بود ....خیلی آشنا
اما امکان ندارد.....
مرد:
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.