مردچرا تنها نشستی
مرد:چرا تنها نشستی
خاله جون؟
ا.ت:ن..نامی ای..این توی؟
نامجون:چرا تعجب کردی؟
ناراحتی که من رو دیدی؟
ا.ت:امکان ندارد یه بچه آنقدر زود بشه اندازه تو
نامجون:امکان داره
ما طلسم شده بودیم و تنها راه نجات ما
عاشق شدن بود و عاشق هم شدیم
عاشق یه خانوم خوشگل
\\\\\\\\\
ویو یورا(ممنن🤣)
ا.ت خیلی زود خودشو انداخت تو بغل نامجون
و شروع کرد به گریه کردن
ا.ت:خیلی عوضی هستین
چجوری..هق هق تونستین این کار رو کنین میتونستید بهم بگید
نامجون:ششششش گریه نکن
بریم پیش پسرا
خیلی دلتنگتن......
با اینکه حالم بده براتون پارت گذاشتم
پس لایک کنید🌝
خاله جون؟
ا.ت:ن..نامی ای..این توی؟
نامجون:چرا تعجب کردی؟
ناراحتی که من رو دیدی؟
ا.ت:امکان ندارد یه بچه آنقدر زود بشه اندازه تو
نامجون:امکان داره
ما طلسم شده بودیم و تنها راه نجات ما
عاشق شدن بود و عاشق هم شدیم
عاشق یه خانوم خوشگل
\\\\\\\\\
ویو یورا(ممنن🤣)
ا.ت خیلی زود خودشو انداخت تو بغل نامجون
و شروع کرد به گریه کردن
ا.ت:خیلی عوضی هستین
چجوری..هق هق تونستین این کار رو کنین میتونستید بهم بگید
نامجون:ششششش گریه نکن
بریم پیش پسرا
خیلی دلتنگتن......
با اینکه حالم بده براتون پارت گذاشتم
پس لایک کنید🌝
- ۳.۲k
- ۰۵ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط