سه نفر بودند
" سه نفر بودند ؛
چاقو کشیدند
فرار نکردم ... !
ایستادم
با مُشت گره کرده ... یکی از پشت محکم زد به کمرم !
تمام تنم خون شد !! "
راستش ... راستش دروغ گفتم
فقط
خواستم
با چشمان درشتت
زل بزنی ب شعرم...همین
چاقو کشیدند
فرار نکردم ... !
ایستادم
با مُشت گره کرده ... یکی از پشت محکم زد به کمرم !
تمام تنم خون شد !! "
راستش ... راستش دروغ گفتم
فقط
خواستم
با چشمان درشتت
زل بزنی ب شعرم...همین
- ۷۸۶
- ۱۱ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط