بیمارستان
بیمارستان
ویو کوک
نامجون زنگ زد که متوجه شدم جسی بیمارستان به آت زنگ زدم و قضیه رو گفتم و رفتم بیمارستان و آت هم اونجا بود
کوک: سلام عزیزم
ات:( بغض)
کوک :میدونی که میتونم دوباره مثل قبلنا پیش خودم نگهت دارم و نتونی زبون درازی کنی
ات :چی میخوای
کوک: هیچی فقط آدم باش
ات:....
دکتر اومد آت بدو بدو رفت سمت دکتر
ات ح..حالش چطوره
دکتر متاسفم رفته کما و به نظر میاد دو سالش تمومه
ات :ن...نه( گریه)
ات گریه کرد و بدون مکث رفتم سمت دکتر
کوک :چ..چیشده (نگران)
دکتر: به خانم گفتم.... سرطانشون باعث کما شده و وقتشونم تمومه حالا فقط باید ببینیم چی میشه
ات :م...میتونم ببینمش ؟
دکتر بله... فقط چندتا موضوع و راجب بیمار باید بگم
۱_حرفاتونو میشنوه ولی نمیتونه واکنشی نشون بده
۲_بهش امید بدین
۳_از دست زدن به دستگاه های روی بدن بیمار جدا خودداری کنید درسته خیلی سخته برای بیمار که این دستگاه ها بهش وصله ولی برای سلامت خودشون
۴جیغ و داد نکنین
ات: باشه ممنون
ویو کوک
نامجون زنگ زد که متوجه شدم جسی بیمارستان به آت زنگ زدم و قضیه رو گفتم و رفتم بیمارستان و آت هم اونجا بود
کوک: سلام عزیزم
ات:( بغض)
کوک :میدونی که میتونم دوباره مثل قبلنا پیش خودم نگهت دارم و نتونی زبون درازی کنی
ات :چی میخوای
کوک: هیچی فقط آدم باش
ات:....
دکتر اومد آت بدو بدو رفت سمت دکتر
ات ح..حالش چطوره
دکتر متاسفم رفته کما و به نظر میاد دو سالش تمومه
ات :ن...نه( گریه)
ات گریه کرد و بدون مکث رفتم سمت دکتر
کوک :چ..چیشده (نگران)
دکتر: به خانم گفتم.... سرطانشون باعث کما شده و وقتشونم تمومه حالا فقط باید ببینیم چی میشه
ات :م...میتونم ببینمش ؟
دکتر بله... فقط چندتا موضوع و راجب بیمار باید بگم
۱_حرفاتونو میشنوه ولی نمیتونه واکنشی نشون بده
۲_بهش امید بدین
۳_از دست زدن به دستگاه های روی بدن بیمار جدا خودداری کنید درسته خیلی سخته برای بیمار که این دستگاه ها بهش وصله ولی برای سلامت خودشون
۴جیغ و داد نکنین
ات: باشه ممنون
- ۶.۵k
- ۰۸ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط