P3
کوک:اوکی اگه تو میخوای باش(شلوارشو
پوشید)میرم بخوابم(سرد)
ا.ت:اوکی برو منم شب میرم اتاق مهمون.....
کوک:اوکی شب خوش.....(رفت تو اتاق)
ا.ت:ایشششش انگاری که من تولد اینو یادم
رفت همینه دیگه پرو بازیم در میاره اوففففف
ویو کوک
اه گند زدی کوک گند زدی الان باید چه گوهی
بخوری بدون اون خوابم نمیبره اههه دلم می
خواد سرو بکوبم دیوار چرا اینجور گفتم بهش
لعنتیییی
تصمیم گرفتم برم از دلش دربیارم اره میرم
شاید واقعا آمادگیشو نداشته اره میرم
(خلاصه کوک رفت اتاق مهمون)
تق.......تق.......تق........تق
کوک:ا.ت میتونم بیام تو
ا.ت:بیا
کوک:اممم میگم که عزیزم تولدت مبارک
خوبی؟ و اینکه ببخشید بابت کارام
شب هم بدون تو خوابم نمی بره لطفاً
ا.ت:چطور بدون من همه کاری میکنی ب......
کوک:هیسسس ببخشید عزیزم واقعا زمان از
دستم در رفت نمیدونستم ساعت چنده
ا.ت:اون وقت اگه منم از صبح میرفتم سر
قرار بادوستام اونم توی بار و ساعت ۳ صبح
بیام تو هم اینقدر اسون و راحت بودی اره؟
نه والا تو منو پاره میکردی
کوک:ببخشید غلط کردم خوبه تو زندگیمی
زندگیه من یه آسمون بزرگیه که تو اون ماه
زیبا و درخشان وسطشی آسمون بدون ماه مگه
میشه ها؟ میشه بنظرت؟(بغض)
ا.ت:خیلی خب حالا ددی جونم بغض نکن
بخشیدمت عشقم
کوک:اوففف قربون اون ددی گفتنت برم من
بیبی گرلم خب حالاکه منو بخشیدی بریم لا لا؟
ا.ت: (خنده)بریم ددی ژونم
کوک:خودتو لوس نکن که همینجا نمک میزنم
بهتو میخورمت هاااااا هااااااا هاااااا(میوفته
دنبال ا.ت)
ا.ت:غلط کردم ددی
کوک:عهههههههه وایسا وایسا تسلیم
ا.ت:تو دروغ میگی میخوای منو بندازی تو تله
کوک:کجا خانم موشه(ا.ت رو گرفت)
ا.ت: «جیغغغغغغغغغغ» تروخدا ولم کننن
کوک:................
پوشید)میرم بخوابم(سرد)
ا.ت:اوکی برو منم شب میرم اتاق مهمون.....
کوک:اوکی شب خوش.....(رفت تو اتاق)
ا.ت:ایشششش انگاری که من تولد اینو یادم
رفت همینه دیگه پرو بازیم در میاره اوففففف
ویو کوک
اه گند زدی کوک گند زدی الان باید چه گوهی
بخوری بدون اون خوابم نمیبره اههه دلم می
خواد سرو بکوبم دیوار چرا اینجور گفتم بهش
لعنتیییی
تصمیم گرفتم برم از دلش دربیارم اره میرم
شاید واقعا آمادگیشو نداشته اره میرم
(خلاصه کوک رفت اتاق مهمون)
تق.......تق.......تق........تق
کوک:ا.ت میتونم بیام تو
ا.ت:بیا
کوک:اممم میگم که عزیزم تولدت مبارک
خوبی؟ و اینکه ببخشید بابت کارام
شب هم بدون تو خوابم نمی بره لطفاً
ا.ت:چطور بدون من همه کاری میکنی ب......
کوک:هیسسس ببخشید عزیزم واقعا زمان از
دستم در رفت نمیدونستم ساعت چنده
ا.ت:اون وقت اگه منم از صبح میرفتم سر
قرار بادوستام اونم توی بار و ساعت ۳ صبح
بیام تو هم اینقدر اسون و راحت بودی اره؟
نه والا تو منو پاره میکردی
کوک:ببخشید غلط کردم خوبه تو زندگیمی
زندگیه من یه آسمون بزرگیه که تو اون ماه
زیبا و درخشان وسطشی آسمون بدون ماه مگه
میشه ها؟ میشه بنظرت؟(بغض)
ا.ت:خیلی خب حالا ددی جونم بغض نکن
بخشیدمت عشقم
کوک:اوففف قربون اون ددی گفتنت برم من
بیبی گرلم خب حالاکه منو بخشیدی بریم لا لا؟
ا.ت: (خنده)بریم ددی ژونم
کوک:خودتو لوس نکن که همینجا نمک میزنم
بهتو میخورمت هاااااا هااااااا هاااااا(میوفته
دنبال ا.ت)
ا.ت:غلط کردم ددی
کوک:عهههههههه وایسا وایسا تسلیم
ا.ت:تو دروغ میگی میخوای منو بندازی تو تله
کوک:کجا خانم موشه(ا.ت رو گرفت)
ا.ت: «جیغغغغغغغغغغ» تروخدا ولم کننن
کوک:................
۹.۹k
۱۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.