پارت ۵ ادامه
پارت ۵ ادامه
پارک
همهی بادیگارد ها روجمع کردم حدود ۱۵۰۰ نفر اینا و الان میخوام به عمارت جئن حمله بکنم . چطور جرعت کرده همین کاری رو بکنه . درست که کارش خیلی تمیز بوده و سریع. ولی نباید جرعت همچین کاری رو میکردیم من با زندگی و آیندهی دخترم بکشه پایین الان نشونت میدم . باید بودنم کدوم یکی از آدماش همچین کاری رد کرده و این مخ رو از کجاش آورده؟؟ ( با خودت دقیقا چند چندی ؟؟ )
جئون ویو
برای اولین بار داشتم بدون درسر و مزاحمت استراحت میکردم . که صدای گلوله بارون شروع شد .
نیروی پشتیبان خبر کردیم و شروع به جنگ کردیم . پارکبود . هعی خدا هوففف من باز چیکار کردم خودم نمیدونم و چی شده باز این شروع کرد؟؟؟
راوی ویو
پدر کوک و پدر ات درحال جنگ بودن و حدود ۶ ساعت طول کشید و هر دو به این نتیجه رسیدن این کار فایده نداره وبعد باهم حرف زدن و متوجه شدن یکی دیگه محموله های پارک رو دزدیده و کار جئون نبود و در همین حین طی ۶ ساعت . کوک به عمارت پارک حمله کرده بود و همه مرده بودن و تمام مدارک و سند هاش رو هم برداشته بود . کوک به خاطر این اطلاعات که ات بهش داده بود و خودش میدونست تونست از مافیای شماره ۷ به شارهی ۴ برسه . کار سختی بود ولی خب اون ۲تا مافیای ۵و ۶ رو کشته بود . و هیچکس باور نمیکرد. این اتفاق برای اونها بیوفته و ترس بدی جون همهی مافیا ها رو گرفته بود .
علت این پیشرفت کو همنشینی با ....بود
شرط
۱۵ تا لایک و ۱۶ تا کامنت
این پارت خیلی زیاد بود . پس تا لایک ها و کامنت ها پر نشه خبری از پارت بعدی نیست مگراینکه ...
نظرم رو عوض کردم نصف شرط ها و کامنت هارو برسونید پارت جدیدمیزارم و تصمیم گرفتم زود زود بنویسم و بزارم تا تو مواقع امتحانات مدرسه تموم بشه .
پارک
همهی بادیگارد ها روجمع کردم حدود ۱۵۰۰ نفر اینا و الان میخوام به عمارت جئن حمله بکنم . چطور جرعت کرده همین کاری رو بکنه . درست که کارش خیلی تمیز بوده و سریع. ولی نباید جرعت همچین کاری رو میکردیم من با زندگی و آیندهی دخترم بکشه پایین الان نشونت میدم . باید بودنم کدوم یکی از آدماش همچین کاری رد کرده و این مخ رو از کجاش آورده؟؟ ( با خودت دقیقا چند چندی ؟؟ )
جئون ویو
برای اولین بار داشتم بدون درسر و مزاحمت استراحت میکردم . که صدای گلوله بارون شروع شد .
نیروی پشتیبان خبر کردیم و شروع به جنگ کردیم . پارکبود . هعی خدا هوففف من باز چیکار کردم خودم نمیدونم و چی شده باز این شروع کرد؟؟؟
راوی ویو
پدر کوک و پدر ات درحال جنگ بودن و حدود ۶ ساعت طول کشید و هر دو به این نتیجه رسیدن این کار فایده نداره وبعد باهم حرف زدن و متوجه شدن یکی دیگه محموله های پارک رو دزدیده و کار جئون نبود و در همین حین طی ۶ ساعت . کوک به عمارت پارک حمله کرده بود و همه مرده بودن و تمام مدارک و سند هاش رو هم برداشته بود . کوک به خاطر این اطلاعات که ات بهش داده بود و خودش میدونست تونست از مافیای شماره ۷ به شارهی ۴ برسه . کار سختی بود ولی خب اون ۲تا مافیای ۵و ۶ رو کشته بود . و هیچکس باور نمیکرد. این اتفاق برای اونها بیوفته و ترس بدی جون همهی مافیا ها رو گرفته بود .
علت این پیشرفت کو همنشینی با ....بود
شرط
۱۵ تا لایک و ۱۶ تا کامنت
این پارت خیلی زیاد بود . پس تا لایک ها و کامنت ها پر نشه خبری از پارت بعدی نیست مگراینکه ...
نظرم رو عوض کردم نصف شرط ها و کامنت هارو برسونید پارت جدیدمیزارم و تصمیم گرفتم زود زود بنویسم و بزارم تا تو مواقع امتحانات مدرسه تموم بشه .
۵.۱k
۲۶ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.