سریع پسش زدمو گفتم..
سریع پسش زدمو گفتم..
_داری چ کار میکنی؟
+کسی ک دوسش دارمو میبوسم..
_میشه بزاری بمیرم؟
+هی چرا همچین حرفی میزنی؟
_دیه نمیخام کسی مث اون لنتی بم ضربه بزنه.
+کدوم عوضی؟
_فیلیکس استریکیدز..
من با اون بودم ک بخاطر کمپانی و طرفداراش ولم کرد.(نمیخام ب استی هایی ک میخونن فیکو توهین کنم... فقد یه داستانه.. اوکی؟)
+عا.
ومیگی خوبه ک من ایدل نیسم!
_یه همچین چیزی...
+خب... بزا بت یه واقعیتیو بگم.. من دوست دارم.. ولی..
_ولی چ؟ نکنه توام ایدلی؟
+نه.. ولی مافیام.
_چییییییی
+این ا اون بدتر نیس؟
_هر چ.. بش اهمیت نمیدم.
+ینی میگی اونقدر عاشقم شدی ک ب مافیا بودنم توجه نمیکنی؟
_برو بابا عشق کدومه؟
+مگ نگفتی دوسم داری؟
_توام باور کردی؟ من بالاتر ا این حرفام ک با ی نگاه عاشق شم.
+ینی میگی دوسم ندری؟
_خیر
+ولی من عاشقت شدم
_منم باور کردممممم
+باید بکنی.. خو دوست دارم
رف رو مخم دیه..
درو باز کردمو خاسم ا ماسین پیاده سم ک دستمو گرف و دوباره نشوندم ت ماشین..
_هوی چته؟
باشه.. ممنون ک نجاتم دادی.
و الانم دیه قصد خودکشی ندارم. حالام بزا برم گورمو گم کنم..
+نمیشنوی میگم دوست دارم...؟
_ت فرض کن کر شدم.
ولی این امکان نداره.
+داره.
_یچی میدونم ک دارم میگم.
+خوبه.. باهوشی..
_ممنون. حالا دستمو ول کن برم...
+نه خانم کوچولو.. ت مال منی!
_کی همچین چیزی رو گفته بت؟
+پدرم و پدرت...
_هن
+خب.. ببین سکسی گرل من..
قضیه ا این قراره ک بابای من و بابای ت قمار میکردن... و اون قمار سر ت بوده. و پدرت باخته...
ولی پدرت ی خواهشی از بابام داشته. اینکه بذاره ت بزرگ شی.. و وقتی مرد.. تورو بگیره..
وقتی بابات مرد.. تو نسبتا باز بچه بودی.. و بابام خیلی مشغول کاراش بوده و بایدم اینطور باشه رئیس مافیا بودن اصلا چیز اسونی نیس.. پس تصمیم گرف تورو غعلا ولت کنه....
و ا اونجایی ک بابام ت وصیت نامش نوشته بود ک همه سرمایش واسه ی بچه هاشه و تورو ب اونیکی داداشم ب اسم پارک مینهو داده بود... و اون میخاس بیاد دنبالت... و ا من خاهش کرد ک تورو پیدا کنم و ببرم براش... ولی وقتی عکستو دیدم... گفتم این دختر باید واسه ی خودم بشه.. ا اونجایی ک من تنها یدونه برادر داشتم..اونو کشتم بخاطر بدست اوردنت و ثروت داداشمم واس خودم کردم و الانم ت واس منی..
_الان ی سوال نفس گرفتی این حرفا رو گفتی؟
اخه ندیدم صورتت تغییر رنگ بده..
بعد واقن اینا رو ا کجا دراوردی؟ چشکلی در عرض ی ثانیه سرهمشون کردی.؟؟؟؟
+واقعی بودن... و توام الان واسع منی.
حالام باید با من بیای
_برو گمشو. میخام برم خونم عوضی...
بدون توجه ب حرفم ا ماشین پیاده شد و.....
_داری چ کار میکنی؟
+کسی ک دوسش دارمو میبوسم..
_میشه بزاری بمیرم؟
+هی چرا همچین حرفی میزنی؟
_دیه نمیخام کسی مث اون لنتی بم ضربه بزنه.
+کدوم عوضی؟
_فیلیکس استریکیدز..
من با اون بودم ک بخاطر کمپانی و طرفداراش ولم کرد.(نمیخام ب استی هایی ک میخونن فیکو توهین کنم... فقد یه داستانه.. اوکی؟)
+عا.
ومیگی خوبه ک من ایدل نیسم!
_یه همچین چیزی...
+خب... بزا بت یه واقعیتیو بگم.. من دوست دارم.. ولی..
_ولی چ؟ نکنه توام ایدلی؟
+نه.. ولی مافیام.
_چییییییی
+این ا اون بدتر نیس؟
_هر چ.. بش اهمیت نمیدم.
+ینی میگی اونقدر عاشقم شدی ک ب مافیا بودنم توجه نمیکنی؟
_برو بابا عشق کدومه؟
+مگ نگفتی دوسم داری؟
_توام باور کردی؟ من بالاتر ا این حرفام ک با ی نگاه عاشق شم.
+ینی میگی دوسم ندری؟
_خیر
+ولی من عاشقت شدم
_منم باور کردممممم
+باید بکنی.. خو دوست دارم
رف رو مخم دیه..
درو باز کردمو خاسم ا ماسین پیاده سم ک دستمو گرف و دوباره نشوندم ت ماشین..
_هوی چته؟
باشه.. ممنون ک نجاتم دادی.
و الانم دیه قصد خودکشی ندارم. حالام بزا برم گورمو گم کنم..
+نمیشنوی میگم دوست دارم...؟
_ت فرض کن کر شدم.
ولی این امکان نداره.
+داره.
_یچی میدونم ک دارم میگم.
+خوبه.. باهوشی..
_ممنون. حالا دستمو ول کن برم...
+نه خانم کوچولو.. ت مال منی!
_کی همچین چیزی رو گفته بت؟
+پدرم و پدرت...
_هن
+خب.. ببین سکسی گرل من..
قضیه ا این قراره ک بابای من و بابای ت قمار میکردن... و اون قمار سر ت بوده. و پدرت باخته...
ولی پدرت ی خواهشی از بابام داشته. اینکه بذاره ت بزرگ شی.. و وقتی مرد.. تورو بگیره..
وقتی بابات مرد.. تو نسبتا باز بچه بودی.. و بابام خیلی مشغول کاراش بوده و بایدم اینطور باشه رئیس مافیا بودن اصلا چیز اسونی نیس.. پس تصمیم گرف تورو غعلا ولت کنه....
و ا اونجایی ک بابام ت وصیت نامش نوشته بود ک همه سرمایش واسه ی بچه هاشه و تورو ب اونیکی داداشم ب اسم پارک مینهو داده بود... و اون میخاس بیاد دنبالت... و ا من خاهش کرد ک تورو پیدا کنم و ببرم براش... ولی وقتی عکستو دیدم... گفتم این دختر باید واسه ی خودم بشه.. ا اونجایی ک من تنها یدونه برادر داشتم..اونو کشتم بخاطر بدست اوردنت و ثروت داداشمم واس خودم کردم و الانم ت واس منی..
_الان ی سوال نفس گرفتی این حرفا رو گفتی؟
اخه ندیدم صورتت تغییر رنگ بده..
بعد واقن اینا رو ا کجا دراوردی؟ چشکلی در عرض ی ثانیه سرهمشون کردی.؟؟؟؟
+واقعی بودن... و توام الان واسع منی.
حالام باید با من بیای
_برو گمشو. میخام برم خونم عوضی...
بدون توجه ب حرفم ا ماشین پیاده شد و.....
۱۱.۳k
۰۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.