برای تو نامه ای می نویسم
برای تو نامه ای می نویسم.........
دلتنگی که دست از سر دل بر نمی دارد..........
دلتنگی که فاصله را نمی فهمد..........!
نزدیک باشی و اما دور…دور…دور............!
تنها که باشی تمام دنیا دیوار و جاده است.........
تمام دنیا پر از پنجره هایی است که پرنده ندارند..........
پر از کوچه هایی که همه ی آن ها برای رهگذران عاشق به بن بست می رسند........!
فکر کن پای این دیوارهای سرد و سنگین چه لیلی ها و مجنون ها که می میرند........!
خون بهای این دل های شکسته را چه کسی می دهد.........؟!
حالا نشسته ام برایت نامه ای بنویسم...........
چمدانی پر از نامه جا می ماند برای تو ، از مسافری که عمری عاشقت بود........
دلتنگی که دست از سر دل بر نمی دارد..........
دلتنگی که فاصله را نمی فهمد..........!
نزدیک باشی و اما دور…دور…دور............!
تنها که باشی تمام دنیا دیوار و جاده است.........
تمام دنیا پر از پنجره هایی است که پرنده ندارند..........
پر از کوچه هایی که همه ی آن ها برای رهگذران عاشق به بن بست می رسند........!
فکر کن پای این دیوارهای سرد و سنگین چه لیلی ها و مجنون ها که می میرند........!
خون بهای این دل های شکسته را چه کسی می دهد.........؟!
حالا نشسته ام برایت نامه ای بنویسم...........
چمدانی پر از نامه جا می ماند برای تو ، از مسافری که عمری عاشقت بود........
- ۴.۶k
- ۱۸ بهمن ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط