تو مال منی

پارت ۵۵

که یهو ا.ت متوجه موقعیت شد و کوک رو به عقب هول داد

کوک : چیشد ؟

ا.ت : قرارمون فقط یه بوsه بود نه بیشتر

( ا.ت از بغل کوک میخواست رد بشه که کوک دستش رو گرفت )

کوک : چه الان چه بعدا من به اون بدن دست میزنم ( پوزخند )

ا.ت هم یدونه مشت زد تو دماغ کوک ، و کوک افتاد زمین و جلو دماغش رو گرفت و ا.ت با خوشحالی از اونجا رفت

کوک : ا.ت ... ا.ت ... اااااااااا.تتتتتتتت( بلند)
ا.ت : ها بله
کوک : کجایی

ا.ت : هیچی هیچی داشتم به یه چیزی فکر میکردم

( قابل توجه کسانی که هنوز نگرفتن چی شد ا.ت تو خیالش زد تو دماغ کوک )

ا.ت : میشه دستم رو ول کنی

کوک : بیا

ا.ت : ممنون

ا.ت یه قدم برداشت و سرش رو بالا آورد و شکه شد

ا.ت : او ...اون ...و.وو

کوک با صدای ا.ت برگشت و دید اون وو با عصبانیت اونجا وایساده

اون وو : بهتون خوش میگذره ( عصبی )

کوک اومد جلو و دستش رو انداخت دور کمر ا.ت و گفت

کوک : اوف چه جورم اممم وایسا ببینم از کی اینجا هستی

اون وو : از اولش( عصبی )

کوک : پس باید دیده باشی که ا.ت داشت با اشتیاق من رو میbوسید مگه نه ( پوزخند )

ا.ت : من میرم داخل

کوک : برو بیبی
ا.ت با تعجب برگشت
ا.ت :بیبی ؟

کوک : آه عزیزم نگو که رمانتیک نیستی از این به بعد بیبی صدات میکنم

ا.ت : لازم نیست

کوک : باشه بیب

ا.ت با حرص رفت داخل خونه و اون وو هم یه نگاه پر نفرت انداخت به کوک نزدیکش شد و گفت

اون وو : ا.ت مال من......


اون وو داشت حرف میزد که یهو ....


ادامه این پارت هست نگران برای کم بودن پارت نباشین ❤️
دیدگاه ها (۶)

تو مال منی

یکی از فالورا اومده پی وی و میگه وایی ببخشید من نمی‌خواستم ب...

تو مال منی

بچه ها یه چیز هایی میخواستم بگم که روشن بشه خیلی از دست یه ن...

پارت 13 دیدم.... چند تا دختر روبه روم وایستادن یه دونه از او...

عشق مافیاییp2

هرزه ی حکومتی پارت ۲که کوک بلند شد و.... رفت سمت ا/ت ونشست ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط