پارت¹³
پارت¹³
برید عشق کنید
سوجون: بک*رم پا نده
لیا: وا
ناشناس: سوجون دور زد از و یواشکی لیا رو تعقیب کرد. لیا رسید بع سوپر مارکت
لیا: سلام
ناشناس: فروشنده وقتی لیا رو دید پوم پوم پوم( خدتون میدونید چیشد😶😂)
فروشنده : سسللاام ( با لکنت)
ناشناس: لیا چندتا خوراکی برداشت
لیا: جند میشه؟
فروشنده: قابلی نداره ⁵⁰هزار تومن
) اینجوری نوشتم که شما هم بتونید بخونید)
ناشناس: فروشنده وسیله هارو توی کیسه پارچه ای کیوتی میزارع.
فروشنده: رمز کارت
ناشناس: چندتا دختر میان تو سوپرمارکت
دختره: سلام( با ناز و عشوه)
دختره: اوپاا چرا تو این کیسه ها به ما وسیله نمیدید وای واسه این دختره میدید.
فروشنده: به خدم مربوطه
دختره: باشه این شیرموزا رو حساب کن
لیا: عوو چرا میزنی جلو من رمز کارتو نگفتم
ناشناس: دختره با ناز و عشوه میگه
دختره: با من اینجوری صحبت نکن
لیا: مثلا خانومی کی باشن من باید بهش احترام بزارم🗿
ناشناس: دختره دستشو روی موهاش میزنه و هل میده به پشت
دختره: زر اضافی نزن
لیا: اگه بزنم چی میشه
ناشناس:دختره یقه لیا رو میگیره و میزنه زمین .مچ پای لیا زخمی میشه .
لیا چپ نگا میکنه .دختره خم میشه موهای لیا رو بکشه.
سوجون سریع با ماشین گاز میده و میاد اینور خیابون
دختره: واو چقد خوب اومد
فروشنده : اینجا جا اینکارا نیس
فروشنده: دستتو بده بلند شو ☺🙂
دختره: واو ( هنو تو کفشه )
ناشناس: سوجون از ماشین میاد بیرون
دختره: چقد خوشتیپهه
لیا: مرسی
ناشناس: فروشنده دستشو میاره سمت لیا میگه
فروشنده: بلند شو
لیا: نمیتونم
ناشناس: دستشو میگیره تا بزار رو کنر لیا سوجون در وا میکنه میاد تو دختره بلند میشه با ناز میگه موهاش حرکت میده به عقب
دختره: اوپاا شماره میدیددد؟
سوجون: برو اونوررر
ناشناس: دختره رو هل میده اونور
و میره سمت لیا
سوجون: برو اونور دختری لوس
دختره : اوووپا
سوجون: ولم کنن
ناشناس: هلش میده اونور
لیا: الان بلند میشم مرسی
فروشنده : سفت بگیر منو
لیا:باشه
ناشناس: لیا دستشو میندازه دور گردن فروشنده
سوجون: هوی چیکا به نامزد من داریی؟
لیا: من کی نامزد تو بودن عاقا من اینو نميشناسمش حتی اسمشم نمیدونم
دختره: هو دختر عاخه من از تو چی کم دارم (با صدای بلند)
سوجون: اولن اینجوری باهاش حف نزن
دومن تو کیر نداشتشم نیستی
دختره: اوپاا
سوجون: ک* ر خر
ناشناس: دختره بلند میشه و با لج میره
فروشنده: معذرت میخوام من نمیدونستم نامزد شماست من قصد کمکم داشتم
سوجون: مرسی که میخواستی بش کمک کنی
ناشناس: لیا این وسط گیر افتاده بود .
سوجون خم میشه دستشو میگیره زیر پاهای لیا و بغلش میکنه
لیا: چیکارر میکنیییی؟؟؟ حالت خوبه؟؟؟
سوجون: دارم میبرمت خونمون. نه تا وقتی که تو رو دیدم
لیا: نحح 😂
برید عشق کنید
سوجون: بک*رم پا نده
لیا: وا
ناشناس: سوجون دور زد از و یواشکی لیا رو تعقیب کرد. لیا رسید بع سوپر مارکت
لیا: سلام
ناشناس: فروشنده وقتی لیا رو دید پوم پوم پوم( خدتون میدونید چیشد😶😂)
فروشنده : سسللاام ( با لکنت)
ناشناس: لیا چندتا خوراکی برداشت
لیا: جند میشه؟
فروشنده: قابلی نداره ⁵⁰هزار تومن
) اینجوری نوشتم که شما هم بتونید بخونید)
ناشناس: فروشنده وسیله هارو توی کیسه پارچه ای کیوتی میزارع.
فروشنده: رمز کارت
ناشناس: چندتا دختر میان تو سوپرمارکت
دختره: سلام( با ناز و عشوه)
دختره: اوپاا چرا تو این کیسه ها به ما وسیله نمیدید وای واسه این دختره میدید.
فروشنده: به خدم مربوطه
دختره: باشه این شیرموزا رو حساب کن
لیا: عوو چرا میزنی جلو من رمز کارتو نگفتم
ناشناس: دختره با ناز و عشوه میگه
دختره: با من اینجوری صحبت نکن
لیا: مثلا خانومی کی باشن من باید بهش احترام بزارم🗿
ناشناس: دختره دستشو روی موهاش میزنه و هل میده به پشت
دختره: زر اضافی نزن
لیا: اگه بزنم چی میشه
ناشناس:دختره یقه لیا رو میگیره و میزنه زمین .مچ پای لیا زخمی میشه .
لیا چپ نگا میکنه .دختره خم میشه موهای لیا رو بکشه.
سوجون سریع با ماشین گاز میده و میاد اینور خیابون
دختره: واو چقد خوب اومد
فروشنده : اینجا جا اینکارا نیس
فروشنده: دستتو بده بلند شو ☺🙂
دختره: واو ( هنو تو کفشه )
ناشناس: سوجون از ماشین میاد بیرون
دختره: چقد خوشتیپهه
لیا: مرسی
ناشناس: فروشنده دستشو میاره سمت لیا میگه
فروشنده: بلند شو
لیا: نمیتونم
ناشناس: دستشو میگیره تا بزار رو کنر لیا سوجون در وا میکنه میاد تو دختره بلند میشه با ناز میگه موهاش حرکت میده به عقب
دختره: اوپاا شماره میدیددد؟
سوجون: برو اونوررر
ناشناس: دختره رو هل میده اونور
و میره سمت لیا
سوجون: برو اونور دختری لوس
دختره : اوووپا
سوجون: ولم کنن
ناشناس: هلش میده اونور
لیا: الان بلند میشم مرسی
فروشنده : سفت بگیر منو
لیا:باشه
ناشناس: لیا دستشو میندازه دور گردن فروشنده
سوجون: هوی چیکا به نامزد من داریی؟
لیا: من کی نامزد تو بودن عاقا من اینو نميشناسمش حتی اسمشم نمیدونم
دختره: هو دختر عاخه من از تو چی کم دارم (با صدای بلند)
سوجون: اولن اینجوری باهاش حف نزن
دومن تو کیر نداشتشم نیستی
دختره: اوپاا
سوجون: ک* ر خر
ناشناس: دختره بلند میشه و با لج میره
فروشنده: معذرت میخوام من نمیدونستم نامزد شماست من قصد کمکم داشتم
سوجون: مرسی که میخواستی بش کمک کنی
ناشناس: لیا این وسط گیر افتاده بود .
سوجون خم میشه دستشو میگیره زیر پاهای لیا و بغلش میکنه
لیا: چیکارر میکنیییی؟؟؟ حالت خوبه؟؟؟
سوجون: دارم میبرمت خونمون. نه تا وقتی که تو رو دیدم
لیا: نحح 😂
۲.۵k
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.