از در
از در
بالا رفتم
پله هارا
باز کردم
لباس خوابم را
خواندم
و دگمه های دعایم را
بستم
ملافه را
خاموش کردم و
چراغ خواب را
روی سرم کشیدم
آخ...
از دیشب
که مرا
بوسیدی
همه چیز را
قاطی کرده ام...!!
رومن لنسکی
بالا رفتم
پله هارا
باز کردم
لباس خوابم را
خواندم
و دگمه های دعایم را
بستم
ملافه را
خاموش کردم و
چراغ خواب را
روی سرم کشیدم
آخ...
از دیشب
که مرا
بوسیدی
همه چیز را
قاطی کرده ام...!!
رومن لنسکی
۱.۲k
۰۸ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.