عاشق رئیسم شدم♡پارت۵۴
عاشق رئیسم شدم♡پارت۵۴
کوک:سلام/جدی
جیمین: کار دارید
کوک:من...
سوهی: یااا بیا اینجا ببینم
جیمین: سوهی مهمون داریم
سوهی؟هه چقد زود صمیمی شده
سوهی: کیه
جیمین: خودت بیا ببین
که سوهی اومد جلو در انگار ۷ ساعت داشته گریه میکرده زیر چشش پف کرده رنگ صورتش پریده لباس صورتی شده تو چشاش غم و ناراحتی رو میشه دید
سوهی: آقای جئون
آقا؟چرا میگه آقا
سوهی: کاری دارید/سرد و جدی و ناراحت
کوک:میخواستم باهاتون حرف بزنم
سوهی: چه حرفی/سرد و جدی
کوک:امم باید تنها صحبت کنیم
سوهی: کارتون رو تو شرکتم میتونید بگید در ظمن من الان کار مهم تری دارم /سرد و جدی
در رو روم بست و رفت چیشد الااان کار مهم داره هه گوشیم رو در اوردم و پیام دادم
___پیام___
کوک:سوهی این مسخره بازی چیه
سوهی: چه مسخره بازی آقای جئون
کوک:همین الان این مسخره بازی رو تموم میکنی و میای پایین
سوهی: گفتم که کار دارم تو شرکت بم بگو
کوک:سوهیییییی چرا اینطوری میکنی
سوهی: چطوری میکنم مگه من
کوک:سوهی اعصبیم نکن بیا بیا پایین
کوک:سوهی
کوک:سوهیییییییی
.
.
.
.لعنتی زنگ زدم گوشیش که رد تماس داد دوباره زنگ زدم دیدم گوشیشو خاموش کرده داشتم میرفتم زنگ خونه رو بزنم که ته زنگ زد
کوک:الو
ته:علیک سلام
کوک:سلام..کاری داری
ته:آره سریع بیا خونم
کوک:چرا چیشده
ته:میگم بیا راجب شرکته مهمون داریم
کوک:چی
ته:دِ بیا خودت میبینی میفهمی دیگه
کوک:اوک بای
لعنتی سوهی شانس آوردی وگرنه من میدونستم و تو سوار ماشین شدم و رفتم خونه ته
راوی ویو:
کوک رفت خونه ته و تا شب با مهمونا بودن که مهمونا رفتن و بلافاصله ته خوابید کوک رفت خونش و خوابید
سوهی ویو:
.از خواب بیدار شدم چشمام باد کرده بود که جیمین آب ریخت روم منم برای تلافی کلا پارچ رو خالی کردم روش بدو بدو در رفت منم افتادن دنبالش که(اون حرفا تکرار شد) بعدشم رفتم کتابخانه و عصری رفتم خونه شام خوردم خوابیدم
..........
شرایط پارت بعد:۱۹ لایک😚
کوک:سلام/جدی
جیمین: کار دارید
کوک:من...
سوهی: یااا بیا اینجا ببینم
جیمین: سوهی مهمون داریم
سوهی؟هه چقد زود صمیمی شده
سوهی: کیه
جیمین: خودت بیا ببین
که سوهی اومد جلو در انگار ۷ ساعت داشته گریه میکرده زیر چشش پف کرده رنگ صورتش پریده لباس صورتی شده تو چشاش غم و ناراحتی رو میشه دید
سوهی: آقای جئون
آقا؟چرا میگه آقا
سوهی: کاری دارید/سرد و جدی و ناراحت
کوک:میخواستم باهاتون حرف بزنم
سوهی: چه حرفی/سرد و جدی
کوک:امم باید تنها صحبت کنیم
سوهی: کارتون رو تو شرکتم میتونید بگید در ظمن من الان کار مهم تری دارم /سرد و جدی
در رو روم بست و رفت چیشد الااان کار مهم داره هه گوشیم رو در اوردم و پیام دادم
___پیام___
کوک:سوهی این مسخره بازی چیه
سوهی: چه مسخره بازی آقای جئون
کوک:همین الان این مسخره بازی رو تموم میکنی و میای پایین
سوهی: گفتم که کار دارم تو شرکت بم بگو
کوک:سوهیییییی چرا اینطوری میکنی
سوهی: چطوری میکنم مگه من
کوک:سوهی اعصبیم نکن بیا بیا پایین
کوک:سوهی
کوک:سوهیییییییی
.
.
.
.لعنتی زنگ زدم گوشیش که رد تماس داد دوباره زنگ زدم دیدم گوشیشو خاموش کرده داشتم میرفتم زنگ خونه رو بزنم که ته زنگ زد
کوک:الو
ته:علیک سلام
کوک:سلام..کاری داری
ته:آره سریع بیا خونم
کوک:چرا چیشده
ته:میگم بیا راجب شرکته مهمون داریم
کوک:چی
ته:دِ بیا خودت میبینی میفهمی دیگه
کوک:اوک بای
لعنتی سوهی شانس آوردی وگرنه من میدونستم و تو سوار ماشین شدم و رفتم خونه ته
راوی ویو:
کوک رفت خونه ته و تا شب با مهمونا بودن که مهمونا رفتن و بلافاصله ته خوابید کوک رفت خونش و خوابید
سوهی ویو:
.از خواب بیدار شدم چشمام باد کرده بود که جیمین آب ریخت روم منم برای تلافی کلا پارچ رو خالی کردم روش بدو بدو در رفت منم افتادن دنبالش که(اون حرفا تکرار شد) بعدشم رفتم کتابخانه و عصری رفتم خونه شام خوردم خوابیدم
..........
شرایط پارت بعد:۱۹ لایک😚
۷.۴k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.