پارت دوم دوست دخترم باش😍
پارت دوم دوست دخترم باش😍
رزی وارد اتاق شد ولی با دیدن صحنه ای که جلوش بود نتونست خودشو کنترل کنه.یه جیغ بزرگی کشید و پرید تو بغل رونا.
رزی:واااای رونا تو اینجا چیکار میکنی؟!
رونا:خودت چیکار میکنی؟وای دختر خیلی دلم برات تنگ شده بود
رزی:من اتاقم اینجاست واای باهم هم اتاقیم
رونا:ارهههههههه
رزی و رونا 2 سال پیش بخاطر کارهای بورسیه در فضای مجازی با هم آشنا شدن و دوست شدن و الان از دیدن هم دیگه کلی ذوق کردن.
رونا:رزی مکو روز اولی اومدی میخوای شروع کنی به خوندن؟بنظرم بیا بریم بیرون
رزی:فکرخوبیه بریم
رونا و رزی از خوابگاه خارج شدن و رفتن پارک.
رونا:بنظرم بیا بریم یه خونه بگیریم من می خواستم بگیرم ولی تنهایی خوب نبود میای؟
رزی:راستش من هنوز پول ندارم باید یکم صبر کنم از طرف دانشگاه برام پول بریزن
رونا:خب راستش من پول دارم بابام برام پول فرستاده یادت نرفته که ما خیلی پول داریم بابام همون اولش گفت یه خونه بگیر ولی تنهایی کسل کننده بود
رزی:خب نمیدونم.....
رونا:بیا قرارداد خوابگاه رو فسخ کنیم بریم یه خونه بگیریم من خودم تا وقتی ازطرف دانشگاه پول بریزن اجازه رو میدم خوبه
رزی:ولی....
رونا:حرف نزن بیا بریم
فلش بک یه هفته بعد
رونا:اوف رزی منکه خیلی خسته شدم ولی خدا رو شکر تموم شد اینم قرارداد اجاره که امضا کردم.
رزی:آره خیلی خوب شد دوتا تخت رو گذاشتم تو یه اتاق من تنهایی شبا میترسم بخوابم
رونا:😂😂😂😂😂
رزی:راستی رونا.... قرارداد خوابگاه چی؟
رونا:راست گفتی صبر کن بیا اینجا رو امضا کن تحویل مدیر بدم اتفاقا دو نفر تو صف بودن که با رفتن ما اومدن خوابگاه
فلش بک تهیونگ(یک ماه بعد)
ته:بچه ها
جونگکوک:بله
ته:برای اجرای آخر هفته مخواین چیکار کنیم؟منکه خیلی هیجانزدم😂
جیمین:راستش من یک طرحی زدم برا بلیتا چطوره؟
جونگکوک:واای چه قشنگه مطمعنم میترکونیم
ته:آره منم به این اجرای آخر یه حس عجیبی دارم نمیدونم ولی فکر میکنم قراره خیلی خوب باشه.😄
فلش بک خونه رزی و رونا😃
رزی:رونا ناهار بریم بیرون
رونا:آره عالی میشه
که ناگهان گوشیه رونا زنگ میخوره
پایان پارت 2
لایک و فالو یادتون نره😗
رزی وارد اتاق شد ولی با دیدن صحنه ای که جلوش بود نتونست خودشو کنترل کنه.یه جیغ بزرگی کشید و پرید تو بغل رونا.
رزی:واااای رونا تو اینجا چیکار میکنی؟!
رونا:خودت چیکار میکنی؟وای دختر خیلی دلم برات تنگ شده بود
رزی:من اتاقم اینجاست واای باهم هم اتاقیم
رونا:ارهههههههه
رزی و رونا 2 سال پیش بخاطر کارهای بورسیه در فضای مجازی با هم آشنا شدن و دوست شدن و الان از دیدن هم دیگه کلی ذوق کردن.
رونا:رزی مکو روز اولی اومدی میخوای شروع کنی به خوندن؟بنظرم بیا بریم بیرون
رزی:فکرخوبیه بریم
رونا و رزی از خوابگاه خارج شدن و رفتن پارک.
رونا:بنظرم بیا بریم یه خونه بگیریم من می خواستم بگیرم ولی تنهایی خوب نبود میای؟
رزی:راستش من هنوز پول ندارم باید یکم صبر کنم از طرف دانشگاه برام پول بریزن
رونا:خب راستش من پول دارم بابام برام پول فرستاده یادت نرفته که ما خیلی پول داریم بابام همون اولش گفت یه خونه بگیر ولی تنهایی کسل کننده بود
رزی:خب نمیدونم.....
رونا:بیا قرارداد خوابگاه رو فسخ کنیم بریم یه خونه بگیریم من خودم تا وقتی ازطرف دانشگاه پول بریزن اجازه رو میدم خوبه
رزی:ولی....
رونا:حرف نزن بیا بریم
فلش بک یه هفته بعد
رونا:اوف رزی منکه خیلی خسته شدم ولی خدا رو شکر تموم شد اینم قرارداد اجاره که امضا کردم.
رزی:آره خیلی خوب شد دوتا تخت رو گذاشتم تو یه اتاق من تنهایی شبا میترسم بخوابم
رونا:😂😂😂😂😂
رزی:راستی رونا.... قرارداد خوابگاه چی؟
رونا:راست گفتی صبر کن بیا اینجا رو امضا کن تحویل مدیر بدم اتفاقا دو نفر تو صف بودن که با رفتن ما اومدن خوابگاه
فلش بک تهیونگ(یک ماه بعد)
ته:بچه ها
جونگکوک:بله
ته:برای اجرای آخر هفته مخواین چیکار کنیم؟منکه خیلی هیجانزدم😂
جیمین:راستش من یک طرحی زدم برا بلیتا چطوره؟
جونگکوک:واای چه قشنگه مطمعنم میترکونیم
ته:آره منم به این اجرای آخر یه حس عجیبی دارم نمیدونم ولی فکر میکنم قراره خیلی خوب باشه.😄
فلش بک خونه رزی و رونا😃
رزی:رونا ناهار بریم بیرون
رونا:آره عالی میشه
که ناگهان گوشیه رونا زنگ میخوره
پایان پارت 2
لایک و فالو یادتون نره😗
۷.۱k
۲۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.