بابای صورتی همراه با عشق سفید

بابای صورتی همراه با عشق سفید
پارت ۲۱
ویو نویسنده :
ایزانا زنگ میزنه به سانزو .
سانزو فرداش خودش رو با هواپیما سریع ایسیر میرسونه
همه به مقر میان تا فکراشون رو روی هم بریزن .
همه به طرف اتاق کار کوکو میرن
کوکو : این زن رو میبینید ... این زن وارد دستشویی میشه ...
هانما : خب به کتفم ...
کیساکی/مایکی/ران/سانزو : خفه شو ببینیم چی میگه .‌‌..
ریندو پس سری میزنه به هانما
کوکو : خب میگفتم : این زن وارد دستشویی میشه ولی خارج نمیشه . خارج میشه ها ولی این شکلی .
و کوکو عکس یه زن با یه تیپ جدید خارج میشه که یه چمدون رو پشت سرش میکشه .
کوکو : این زن هیچوقت وارد دستشویی تشده بود ولی خارج شد . همراه یه چمدون که فک کنم ا.ت تو اون بوده باشه .
سانزو : خب الان چجوری پیداش کنیم ؟
کوکو : این زن تمام مدت سرش پایین بوده و هیچ تصویری ازش گرفته نشده به جز ... اینجا .
و رو صورت اون زن زوم میکنه ...
مشخاتش رو در اوردم و احتمالات میگن این یه کینه قدیمی .
مشخصات روی نمایشگر ظاهر میشه .
و همه به سانزو نگاه میکنن ...
اون طرف ماجرا :
بوی خون ، بوی عرق ، و یه بوی نامطلوب ، صدای به هم خوردن زنجیر ، درد ...
همشون رو حس میکنم .
چشمام رو باز میکنم ... و میبینمش اون ... اون همون مرده ... مردی که تو خواب دیدم ... ولی نه صب کن ..‌. داره جلو تر میاد ... اون یه مرد نیست ... اون یه زنه با موهای کوتاه و هیکل مردونه ... میتونم بوی الکل تو بطری که تو دستش هست رو حس کنم و بوی سیگار ... سیگار کشیده ...
زن : بهبه ا.ت خانم ... بالاخره دختر ناز نازی باباش بیدار شد ...
ذهن ا.ت : صداش کلفته ... احتمالا چون زیاد سیگار میکشه ... ران هم زیاد سیگار میکشه ولی نه اونقدری که صداش بگیره ...
ا.ت : تو کی هستی ؟
زن : هه .‌.. منو نمیشناسی ..‌‌. البته حقم داری ... ولی مهم نیست ... ولی من خوب تو و بابا و دوستات رو میشناسم ...
ا.ت : با من‌چیکار داری ؟ چرا منو دزدیدی ؟
زن : خب ... فقط میخوام انتقام بگیرم و تو و چند نفر قراره قربانی بشید ... همین ... چیز مهمی نیست ... مگه نه ؟
دیدگاه ها (۴۴)

سناریو کوتاه ران و ریندو پارت چهارا.ت چشماش رو از روی ترس می...

😁😁😁😁😁😁😁

کپشن چک شه

تنکیو دادا

سناریو سانزو

| ازتو تا ابدیت | فصل اول ~ بخش اول ~ چپتر چهارم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط