نگاهم کردی

نگاهم کردی
دست و پایم را گم کردم
لبخند زدی
خودم را باختم
دستم را گرفتی
دلم آشوب شد
دست به موهایم کشیدی
پریشان شدم
آغوش که گشودی
چشمهایم را بستم
چشم که باز کردم
جهانم عوض شده بود....

نفس
دیدگاه ها (۹)

شاید این یک تعصب باشدولی من باورنمیکنم که انسانی؛ علت صعودش ...

تا پست های شبانه ی سربازی،زیر برف... تا رساندن دخترم به مدرس...

دو خلبان نابینا که هر دو عینک‌های تیره به چشم داشتند، در کنا...

زندگی منیعنیشیب خط گردنتوقتیبه پهنای شانه ات می رسدیعنیرگ بر...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

به نام خدا...پارت ۵

part 4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط