پارت چهار بخش پنج ( پارت آخر )
پارت چهار بخش پنج ( پارت آخر )
یور به اتاق آنیا میاد.( لوید پشت در اتاقه)
یور : آنیا حالت خوبه ؟ اتفاقی افتاده ؟
آنیا : مامان امروز با دامیان بهم زدم.😕
لوید : تو چه کار کردییییییی؟( ماموریت از هم پاشید )
یور : لوید سان اذیتش نکن.
لوید : ببخشید راحت باشین.
ذهن لوید : چه غلطی کرده این دختر.
آنیا : مامان الان حالم خوبه خودم درستش می کنم گرچه فکر نکنم من و دامیان بازم باهم دوست باشیم.
یور : تو می تونی عزیزم اگه کمک خواستی به من بگو.
آنیا : مامان میشه بهم مبارزه یاد بدی؟
یور : البته شاگرد خوبم.
آنیا : هورا
و.......
یور به اتاق آنیا میاد.( لوید پشت در اتاقه)
یور : آنیا حالت خوبه ؟ اتفاقی افتاده ؟
آنیا : مامان امروز با دامیان بهم زدم.😕
لوید : تو چه کار کردییییییی؟( ماموریت از هم پاشید )
یور : لوید سان اذیتش نکن.
لوید : ببخشید راحت باشین.
ذهن لوید : چه غلطی کرده این دختر.
آنیا : مامان الان حالم خوبه خودم درستش می کنم گرچه فکر نکنم من و دامیان بازم باهم دوست باشیم.
یور : تو می تونی عزیزم اگه کمک خواستی به من بگو.
آنیا : مامان میشه بهم مبارزه یاد بدی؟
یور : البته شاگرد خوبم.
آنیا : هورا
و.......
۱.۶k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.