عاشقانهها hosseinabbasi

دیدگاه ها (۱)

مُشت آخر رو که زدم تو صورتش از زیر دستم فرار کرد.‌ یه لگد پر...

رفتن دخترها برعکس پسرهاستبهانه نمیاورند،این شاخه آن شاخه نمی...

فقط کافیست از قضا و قدَرِ این زمانه یِ خاکی و گِلی,به دور از...

مادریوارد مغازه می‌شود و یک سری استکان‌نعلبکی و قوری زردرنگ ...

تو دوست دارمِ خدا به منی.❤️

از اینجا که من هستم ، تا آنجا که تو هستي ، وجب به وجب دلتنگت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط