fake kook
fake kook
part*5۰
هفته بعد
ا.ت: کوک بریم
کوک: ا.ت من کاری برام پیش اومده نمیتونم بیام
ا.ت: یعنی خودم برم
کوک: نه عزیزم میرسونمت ولی خودم نمیتونم بیام
ا.ت: باشه
کوک: شاید تا شب نیومدم یعنی میتونی با تاکسی برگردی
ا.ت: باشه
کوک: مراقب کوچولو هم باش
ا.ت: به این زودی باید بگی😂
کوک: دیگه مراقب باش نگی نگفتی
ا.ت: 😂😂بریم دیگه
کوک: 😂بریم
شب
سرکار بودم که گوشیم نگاه کردم تا جوجو کوچولوم 🐣🐥🐤💛 پیام داده
ا.ت: سلام عشقم
کوک: سلام عزیز دلم
ا.ت: دلم برات تنگ شده
کوک: منم همینطور🖤💜
ا.ت: ❣️❤💞
کوک: جوجو کوچولوی من
ا.ت: جانم ددی
کوک: 😬🙄😳
ا.ت: چیه
کوک: ددی 😳
ا.ت:چیز بدی که نگفتم
کوک: تو دیگه بچه داری زشته
ا.ت: بچه؟ 😳
کوک: باز یادت رفت
ا.ت: چی یادم بره؟
کوک: که بچه داری عادت کن دیگه
ا.ت: باشه
کوک: کاری نداری عزیزم
ا.ت: نه عشقم بای
کوک: بای
رفتم خونه بعد رفتم تو اتاق ا.ت
ا.ت: سلام کوک
کوک: سلام عزیزم
ا.ت: دلم برات تنگ شده بود
کوک: گفتم که منم همینطوری
ا.ت: گفتی؟ کی گفتی
نزاشتم ا.ت چیزی بگه سریع رفتم بوسش کردم😘
ا.ت: راستی کوک میتونی یه سر منو ببری پیش مینهو
کوک: چرا عزیزم
ا.ت: گوشیمو پیشش جا گذاشتم
کوک: 😳😳😳
ا.ت: چیشده
کوک: گوشیتو جا گذاشتی پیش مینهو؟
ا.ت: اره گوشیمو جا گذاشتم یعنی اینکه گوشیامون جا به جا شد
کوک: مگه گوشیت رمز نداره
ا.ت: چرا میپرسی
کوک: داره یا نه
ا.ت: نه نداره
کوک: چرا رمز نمیزاری ا.ت
ا.ت: چیزی شده
کوک: پس اون تو نبودی که یک ساعت پیش با من چت میکرد
ا.ت: منظورت چیه تو با کی چت کردی وایسا ببینم با مینهو چت کردی
کوک: ا.ت اره فک کنم
ا.ت: چه گندی زدی کوک
کوک: من چیکار کنم تو گوشیمو جا گذاشتی اصلا چرا برای گوشیت رمز نمیزاری
ا.ت: نزاشتم دیگه😬
کوک: حیف اینکه درباره بچه هم باهاش حرف زدم
ا.ت: واقعا؟ وایی کوک
کوک: پاشو بریم پیش مینهو لباس گرم بپوش بیرون سرده
ا.ت: باشه
#کوک
#فیک
#سناریو
part*5۰
هفته بعد
ا.ت: کوک بریم
کوک: ا.ت من کاری برام پیش اومده نمیتونم بیام
ا.ت: یعنی خودم برم
کوک: نه عزیزم میرسونمت ولی خودم نمیتونم بیام
ا.ت: باشه
کوک: شاید تا شب نیومدم یعنی میتونی با تاکسی برگردی
ا.ت: باشه
کوک: مراقب کوچولو هم باش
ا.ت: به این زودی باید بگی😂
کوک: دیگه مراقب باش نگی نگفتی
ا.ت: 😂😂بریم دیگه
کوک: 😂بریم
شب
سرکار بودم که گوشیم نگاه کردم تا جوجو کوچولوم 🐣🐥🐤💛 پیام داده
ا.ت: سلام عشقم
کوک: سلام عزیز دلم
ا.ت: دلم برات تنگ شده
کوک: منم همینطور🖤💜
ا.ت: ❣️❤💞
کوک: جوجو کوچولوی من
ا.ت: جانم ددی
کوک: 😬🙄😳
ا.ت: چیه
کوک: ددی 😳
ا.ت:چیز بدی که نگفتم
کوک: تو دیگه بچه داری زشته
ا.ت: بچه؟ 😳
کوک: باز یادت رفت
ا.ت: چی یادم بره؟
کوک: که بچه داری عادت کن دیگه
ا.ت: باشه
کوک: کاری نداری عزیزم
ا.ت: نه عشقم بای
کوک: بای
رفتم خونه بعد رفتم تو اتاق ا.ت
ا.ت: سلام کوک
کوک: سلام عزیزم
ا.ت: دلم برات تنگ شده بود
کوک: گفتم که منم همینطوری
ا.ت: گفتی؟ کی گفتی
نزاشتم ا.ت چیزی بگه سریع رفتم بوسش کردم😘
ا.ت: راستی کوک میتونی یه سر منو ببری پیش مینهو
کوک: چرا عزیزم
ا.ت: گوشیمو پیشش جا گذاشتم
کوک: 😳😳😳
ا.ت: چیشده
کوک: گوشیتو جا گذاشتی پیش مینهو؟
ا.ت: اره گوشیمو جا گذاشتم یعنی اینکه گوشیامون جا به جا شد
کوک: مگه گوشیت رمز نداره
ا.ت: چرا میپرسی
کوک: داره یا نه
ا.ت: نه نداره
کوک: چرا رمز نمیزاری ا.ت
ا.ت: چیزی شده
کوک: پس اون تو نبودی که یک ساعت پیش با من چت میکرد
ا.ت: منظورت چیه تو با کی چت کردی وایسا ببینم با مینهو چت کردی
کوک: ا.ت اره فک کنم
ا.ت: چه گندی زدی کوک
کوک: من چیکار کنم تو گوشیمو جا گذاشتی اصلا چرا برای گوشیت رمز نمیزاری
ا.ت: نزاشتم دیگه😬
کوک: حیف اینکه درباره بچه هم باهاش حرف زدم
ا.ت: واقعا؟ وایی کوک
کوک: پاشو بریم پیش مینهو لباس گرم بپوش بیرون سرده
ا.ت: باشه
#کوک
#فیک
#سناریو
۱۰.۲k
۳۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.