دلم می خواهد خودم را از تنم در بیاورم

دلم می خواهد خودم را از تنم در بیاورم
بشورم
بچلانم
و روی طناب حیاطمان پهن کنم
و فردا بیایم
و ببینم که
باد مرا با خود برده است....

محمد قاسملوی
دیدگاه ها (۳۹)

کاش خودم را جایی،جا بگذارمبرگردم،ببینم ، نیستم....

دلِ من گرفته زین جا....!

گاهی به آخرین پیراهنم فکر می کنمکه مرگ در آن رخ می دهد....غل...

دیدی!دیدی شبی در حرف و حدیثِ مبهمِ بی فردا گمت کردمدیدی در آ...

خودم را کشان کشان می رسانم خانه و روی تخت پرت می کنمپلک های ...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

باد پاییزی ؟ کاش خدا بودم نسیم خنک اول مهر میشدم که بپیچم ل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط