((ا/ت ))
((ا/ت ))
ساعت حدودا 5 بود و پسرا هم بخاطر رضایتی که از رئیس داشتن بدون ترس از نگهبانو اومده بودن جلوی در
×الو ا/ت ما پایین منتظریم
+باشه داریم میایم
دونه دونه از در حیاط رد شدیم . پسرا هر کدوم غرق نکاه کردن به دختر مورد علاقه خودشون شدن و در اخر من با یه لباس دو تیکه قرمز ظاهر شدم . دامن تنگ و نسبتا کوتاهی بود و از پشت تور ظریف و براقی تا پایین پاشنه های بلند کفشم اومده بود نیم تنه بدون استینی که پوشیده بودم بدن سیفدمو به نمایش میزاشت با نگاهای کوک فوری کت خز سفیدمو که که هم قد دامن لباسم بود پوشیدم .
×ما منتظر میمونیم توهم میری اونو عوض میکنی
+کوک…من این لباسو دوسش دارممم… لطفا من که تو کل مهمونی فقط پیش توام تروخدا…
× به شرطی که اون کت رو از تنت درنیاری
+ قبوله
شوگا : خب دیگه بریم دیر شد
#loveme°•
ساعت حدودا 5 بود و پسرا هم بخاطر رضایتی که از رئیس داشتن بدون ترس از نگهبانو اومده بودن جلوی در
×الو ا/ت ما پایین منتظریم
+باشه داریم میایم
دونه دونه از در حیاط رد شدیم . پسرا هر کدوم غرق نکاه کردن به دختر مورد علاقه خودشون شدن و در اخر من با یه لباس دو تیکه قرمز ظاهر شدم . دامن تنگ و نسبتا کوتاهی بود و از پشت تور ظریف و براقی تا پایین پاشنه های بلند کفشم اومده بود نیم تنه بدون استینی که پوشیده بودم بدن سیفدمو به نمایش میزاشت با نگاهای کوک فوری کت خز سفیدمو که که هم قد دامن لباسم بود پوشیدم .
×ما منتظر میمونیم توهم میری اونو عوض میکنی
+کوک…من این لباسو دوسش دارممم… لطفا من که تو کل مهمونی فقط پیش توام تروخدا…
× به شرطی که اون کت رو از تنت درنیاری
+ قبوله
شوگا : خب دیگه بریم دیر شد
#loveme°•
۸.۲k
۰۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.