Part30
Part30
((جونگ کوک ))
داشتیم روی دنس اهنگ جدیدمون کار میکردیم اما من فکر و ذکرم این بود که ا/ت اومده یا نه .
با یه ضربه به کمرم به خودم خومدم
نامجون : پسر حواست کجاست مربی با توعه
×عااام… ببخشید مربی
و دوباره شروع کردم به رقصیدن
بعد از تمرین رفتم یه گوشه نشستم و گوشیمو نگاه کردم . پیام داده بود . موقع ناهار میای پیشم
بلند بلند حرف میزدم
× هااا? چطوریییی? رئیس پوستمونو میکنه که…
جیهوپ : رئیس چرا باید پوستمونو بکنه
× ساعت چنده هیونگ
جیهوپ : تقریبا وقت ناهاره پس حتما باید ساعت 2 باشه
×بیاین بریم
&ااااا.. پسرا بیاین اینجااا
جین : یاااا اون دخترا نیستن ??رئیس پیش اونا نشستهههه??? تازه میگه ماهم بریییییم? (چشماش کم مونده بود از حدقه بزنن بیرون )
برعکس بقیه من خوشحال و شاد و خندان به طرف میز رفتم و سلام کردم
&بیا کوک بشین
جیمین : رئیس افتاب از کدوم طرف درومده
&بچه ها میدونین که دخترا تازه شروع کردن و من میخوام زودتر دبیو کنن میخوام شما ها کمکشون کنین . البته این پیشنهاد خود دخترا بود که منم قبول کردم ..اما حواستون باشه که کسی خارج از این کمپانی بویی نبره که اصلا خوشم نمیاد بیوفتیم سرزبونا
×چشم رئیس خیالتون راحتتت
&خوبه پس من میرم راحت باشین
خداحافظی کرد و رفت
((شوگا))
از اینکه میدیدم باهمن خونم به جوش میومد . نمیدونم چرا اما اصلا دلم نمیخواست ا/ت با کوک باشه . از یه طرف کتی که یجورایی بهش وابسته شده بودم . نمیدونستم چه مرگمه فقط یه چیزو میدونستم اونم این بود که دیدین اون دوتا کنار هم ازارم میده .
ا/ت اولین دختری بود که بهش اهمیت دادم ، اون اولیش بود ، شاید عاشقش شده بودم نمیدونم . اما کتی چطور ? از اونم نمیتونم دل بکنم . لعنت به من
باید یه کاری کنم اما ممکنه با این کارم کتی رو برای همیشه از دست بدم . باید فکر میکردم چجوری اینکارو کنم که کتی کنارم بمونه باید انجامش بدم کوک نمیتونه ا/ت رو خوشحال کنه
شوگا : بچه ها فردا تعطیله بریم پارتی ?
ته ته : خل شدی?
شوگا : کتی تو میای ?
کتی :اووم باشه
شوگا : ا/ت تو چی ?
+اووم… خب اگه کوک بیاد منم میام
از این حرفش عصبانی شدم اما بروز ندادم
×دوست داری بری?
+اوهوم
×پس میریم
بقیه هم باشه ای گفتن و بعد از انجام دادن بقیه تمرینامون رفتیم خونه
((جونگ کوک ))
داشتیم روی دنس اهنگ جدیدمون کار میکردیم اما من فکر و ذکرم این بود که ا/ت اومده یا نه .
با یه ضربه به کمرم به خودم خومدم
نامجون : پسر حواست کجاست مربی با توعه
×عااام… ببخشید مربی
و دوباره شروع کردم به رقصیدن
بعد از تمرین رفتم یه گوشه نشستم و گوشیمو نگاه کردم . پیام داده بود . موقع ناهار میای پیشم
بلند بلند حرف میزدم
× هااا? چطوریییی? رئیس پوستمونو میکنه که…
جیهوپ : رئیس چرا باید پوستمونو بکنه
× ساعت چنده هیونگ
جیهوپ : تقریبا وقت ناهاره پس حتما باید ساعت 2 باشه
×بیاین بریم
&ااااا.. پسرا بیاین اینجااا
جین : یاااا اون دخترا نیستن ??رئیس پیش اونا نشستهههه??? تازه میگه ماهم بریییییم? (چشماش کم مونده بود از حدقه بزنن بیرون )
برعکس بقیه من خوشحال و شاد و خندان به طرف میز رفتم و سلام کردم
&بیا کوک بشین
جیمین : رئیس افتاب از کدوم طرف درومده
&بچه ها میدونین که دخترا تازه شروع کردن و من میخوام زودتر دبیو کنن میخوام شما ها کمکشون کنین . البته این پیشنهاد خود دخترا بود که منم قبول کردم ..اما حواستون باشه که کسی خارج از این کمپانی بویی نبره که اصلا خوشم نمیاد بیوفتیم سرزبونا
×چشم رئیس خیالتون راحتتت
&خوبه پس من میرم راحت باشین
خداحافظی کرد و رفت
((شوگا))
از اینکه میدیدم باهمن خونم به جوش میومد . نمیدونم چرا اما اصلا دلم نمیخواست ا/ت با کوک باشه . از یه طرف کتی که یجورایی بهش وابسته شده بودم . نمیدونستم چه مرگمه فقط یه چیزو میدونستم اونم این بود که دیدین اون دوتا کنار هم ازارم میده .
ا/ت اولین دختری بود که بهش اهمیت دادم ، اون اولیش بود ، شاید عاشقش شده بودم نمیدونم . اما کتی چطور ? از اونم نمیتونم دل بکنم . لعنت به من
باید یه کاری کنم اما ممکنه با این کارم کتی رو برای همیشه از دست بدم . باید فکر میکردم چجوری اینکارو کنم که کتی کنارم بمونه باید انجامش بدم کوک نمیتونه ا/ت رو خوشحال کنه
شوگا : بچه ها فردا تعطیله بریم پارتی ?
ته ته : خل شدی?
شوگا : کتی تو میای ?
کتی :اووم باشه
شوگا : ا/ت تو چی ?
+اووم… خب اگه کوک بیاد منم میام
از این حرفش عصبانی شدم اما بروز ندادم
×دوست داری بری?
+اوهوم
×پس میریم
بقیه هم باشه ای گفتن و بعد از انجام دادن بقیه تمرینامون رفتیم خونه
۹.۱k
۰۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.