بلک رز ادامه پارت ۲۳

ادامه پارت

+ یعنی فکر میکنی روزی به این تراشه ربطی داره ؟
بدون تردید گفتم،
_ مطمئنم یه ربطی داره ، اون قطعا میدونه تراشه کجاست ، روبرتو هم میدونه ، واسه همین روزی رو چسبیده وگرنه کدوم فاکینگ پدرخونده ای ایقدر به دخترش اهمیت میده ؟
+ رزی دختر خونده روبرتو عه ؟ شنیده بودم پدر خونده داره ولی فکر نمی کردم پدر خوندش روبرتو باشه ...
_ اره مادم گفت از وقتی که حدود ده دوازده سالش بوده ، روبرتو به فرزندی گرفتتش ...
تهیونگ رویه تخت نشست، دستاشو تویه مو هاش گشید ، و با حالت گیچی به من نگاه کرد
+ میخوای چیکار کنی جیمین؟ !
میخواستم چیکار کنم ؟ هنوز گیچ بودم .... از یه طرف دلم میخواست حال رزی رو بگیرم و به خاطر کرم ریزیاش ، از طرف دیگه ام دنبال اون اون تراشه فاکی بودم .
نفس عمیقی کشیدم،
_ باید به رزی نزدیک بشم ، هر طور که شده ...

* * *
جا نشد 😅😅
دیدگاه ها (۴)

بلک رز part 24

کیا موافقاً دستا بالا 😅😅😅

وجودِتون بَرایِ مَن زِندِگی ،شُدِ دَلیلشُدِ عِشق شُدِ اُمید ...

بلک رز Part 22

P⁹هانا : جونکوک هانی به سمت صدا برگشتیم وای مگه من هنوز با ا...

پارت ۱۹ویو رزی:کم کم چشمامو باز کردم دیدم صبح شده بلند شدم ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط