پایدارترین دوستی

پارت¹¹

جونگکوک: نه. رئیس گفت که ببرمت به یه اتاق دیگه

ا.ت بعد از شنیدن حرف جونگکوک، ناامید شد و چهره ناامیدی گرفت.

ا.ت: اها، باشه😞

جونگکوک: هی ناراحت نباش

ا.ت: مگه برات مهمه؟

جونگکوک: به هر حال قراره وقتی از مافیا اومدم بیرون، یه کار خوب با حقوق بالا برام جور کنی😉

ا.ت: پس یعنی پیشنهادم رو قبول کردی؟

جونگکوک: تو اینطور فکر کن

ا.ت: میشه من رو فراری بدی؟

جونگکوک: سعی میکنم، شاهدوخت

ا.ت: ممنون جی کی

بعد جونگکوک ا.ت رو به یه اتاق برد
.
.
بلاخره یه پارت دیگه نوشتم و اپلود کردم😮‍💨
بایی ارمی💜
دیدگاه ها (۲)

پایدارترین دوستی

تولدت مبارک اوپا

پایدارترین دوستی

یه ارمی دیگه رو از دست دادیم🥲تسلیتارمیتا گراوند خداحافظ خوب ...

پارت ۲ فیک مرز خون و عشق

مرگ بی پایان پارت ۲۸

پارت ۳ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط