P
P11🍯
لارا«نمیدونم چرا بابا نگرانمه مگه اون خودش نبود که این بلارو سرم آورد پس الان چرا نگرانم شده؟ واقعا از کاراش نمیشه سر در آورد اما خیلی حالم بهتره با مسکنه دردم از بین رفت اتاق بابا هم خیلی راحت و گرمه درسته مال منم سیستم گرمایشی داره اما نصفه شبا خیلی سرد میشه چون هنوز موقع خواب نبود تصمیم گرفتم کتابی که مامانم پیش پیش برای تولدم بهم داده بود رو شروع کنم شروع کردم به کتاب خوندن تا دو ساعت بعد بدون اینکه متوجه بشم بابا اومد تو
-لارا
&بله
-نخوابیدی هنوز؟
&نه منتظر شما بودم
-باشه وایسا لباسامو عوض کنم الان میام
&باشه
.
.
.
-خوب اومدم {دراز کشید روی تخت}
&ازش فاصله گرفت و رفت اون طرف تخت دراز کشید
-شام اصلا نمیخوری
& نه
-رنگت پریده حتما گرسنته
&نه واقعا گشنه نیستم
-خیلی خوب باشه چرا رفتی اون طرف میوفتی ها خیلی نزدیکی به لبه ی تخت یکم بیا این طرف تر
&چشم{جا به جا شد رفت اون طرف تر و به جیمین نزدیکتر شد}
-آفرین؛بخواب
&{چشماشو میبنده و طولی نمیکشه تا بلافاصله خوابش میبره}
جیمین«خیلی خوشگل و ناز شده بود موقع خواب واقعا خواستنی و ناز شده بود آروم رفتم سمتش و دستاشو گرفتم تو دستام که یخ یخ بود هوف هر چقدر به این دختر میگم غذا بخور گوش نمیده
لارا«نمیدونم چرا بابا نگرانمه مگه اون خودش نبود که این بلارو سرم آورد پس الان چرا نگرانم شده؟ واقعا از کاراش نمیشه سر در آورد اما خیلی حالم بهتره با مسکنه دردم از بین رفت اتاق بابا هم خیلی راحت و گرمه درسته مال منم سیستم گرمایشی داره اما نصفه شبا خیلی سرد میشه چون هنوز موقع خواب نبود تصمیم گرفتم کتابی که مامانم پیش پیش برای تولدم بهم داده بود رو شروع کنم شروع کردم به کتاب خوندن تا دو ساعت بعد بدون اینکه متوجه بشم بابا اومد تو
-لارا
&بله
-نخوابیدی هنوز؟
&نه منتظر شما بودم
-باشه وایسا لباسامو عوض کنم الان میام
&باشه
.
.
.
-خوب اومدم {دراز کشید روی تخت}
&ازش فاصله گرفت و رفت اون طرف تخت دراز کشید
-شام اصلا نمیخوری
& نه
-رنگت پریده حتما گرسنته
&نه واقعا گشنه نیستم
-خیلی خوب باشه چرا رفتی اون طرف میوفتی ها خیلی نزدیکی به لبه ی تخت یکم بیا این طرف تر
&چشم{جا به جا شد رفت اون طرف تر و به جیمین نزدیکتر شد}
-آفرین؛بخواب
&{چشماشو میبنده و طولی نمیکشه تا بلافاصله خوابش میبره}
جیمین«خیلی خوشگل و ناز شده بود موقع خواب واقعا خواستنی و ناز شده بود آروم رفتم سمتش و دستاشو گرفتم تو دستام که یخ یخ بود هوف هر چقدر به این دختر میگم غذا بخور گوش نمیده
- ۳۲۸
- ۲۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط