P
P13🍯
-بیا لارا یکم از این بخور
&نمیتونم
-غذای مورد علاقته دخترم
& میدونم اما نمیتونم چیزی بخورم
-دختر قشنگم بیا آورم آروم بهت میدم بخور{آروم آروم غذا میزاره تو دهنش}
&نمیتونم قورت بدم{گریه}
-باشه باشه {برش میگردونه سمتت خودش و اشکاشو پاک میکنه و اروم بغلس میکنه و کمرشو ماساژ میده تا حالت تهوعش بهتر بشه}
&{گریه میکنه}
-چیشده اخه دخترکم؟
&{گریش بدتر میشه انگار تمام غماس رو نگه داشته بود برای یه بغل ار سمت جیمین}
-{بغلش میکنه و سعی داره ارومش کنه}
&ب...بابا
-جانم جانم
&درد دارم
-کجات درد میکنه فرشته ی من؟
&شکمم{گریه}
-{خوابوندش رو تخت و اروم شکمش رو ماساژ داد} دختر قشنگم اروم باش گریه نکن الان خوب میشی
&ایییی{جیغ}
ادامه دارد...
-بیا لارا یکم از این بخور
&نمیتونم
-غذای مورد علاقته دخترم
& میدونم اما نمیتونم چیزی بخورم
-دختر قشنگم بیا آورم آروم بهت میدم بخور{آروم آروم غذا میزاره تو دهنش}
&نمیتونم قورت بدم{گریه}
-باشه باشه {برش میگردونه سمتت خودش و اشکاشو پاک میکنه و اروم بغلس میکنه و کمرشو ماساژ میده تا حالت تهوعش بهتر بشه}
&{گریه میکنه}
-چیشده اخه دخترکم؟
&{گریش بدتر میشه انگار تمام غماس رو نگه داشته بود برای یه بغل ار سمت جیمین}
-{بغلش میکنه و سعی داره ارومش کنه}
&ب...بابا
-جانم جانم
&درد دارم
-کجات درد میکنه فرشته ی من؟
&شکمم{گریه}
-{خوابوندش رو تخت و اروم شکمش رو ماساژ داد} دختر قشنگم اروم باش گریه نکن الان خوب میشی
&ایییی{جیغ}
ادامه دارد...
- ۳۱۸
- ۲۸ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط