بعداز یه عمری انتظار اومدی تا چیکار کنی

بعداز یه عمری انتظار اومدی تا چیکار کنی
اومدی که با غصهات فقط چشامو تر کنی

بعد یه عمری انتظار یه بار دلم خوش شده بود
حال خوبی اون روزا داشت الکی دل خوش شده بود

بعد یه عمری انتظار اومدی دق مرگم کنی
خواستی با درد و غصها از همه دلسردم کنی

بعد یه عمری انتظار اومدی باشی یا بری ؟
این نمیه جونم بگیری بعدش بزاریم و بری ؟

فکر نمیکردی که شاید این دیونه نمیتونه
بازم با این همه غمش شبهاشو تنها بمونه

اومدی بعد از این همه داغ دلم تازه کنی
این همه راه نرفته رو با دلم اندازه کنی

اومدی بعد از این همه وقتی فراموشم شدی
دلت اومد اینجوری تو باعث غصهام شدی

باشه اگه تو اینجوری با مرگ من راضی میشی
باشه میمیرم تو شبات تا شب مهتابی بشی #تنهاترین مرد
دیدگاه ها (۱)

ﻣﻦ زﯾﺴﺘﻨﻢ ﻗﺼﻪ ی ﻣﺮدم ﺷﺪه اﺳﺖﯾﮏ تُو وﺳﻂ زﻧﺪﮔﯿﻢ ﮔﻢ ﺷﺪه اﺳﺖ...

‌خیال بوسه می سازد کبود آن لعل نازک راچه بی رحمم به دندانش گ...

در اضای چقدر که بهتون بدن راضی میشید خونه کسی رو خراب کنید ....

خواستم تا من کنارت باشم اما دیدی نشد گفتی که عاشق هستی و پای...

پارت هفتم: ردِ خاطره‌هاهلیا صبح زود از خواب بیدار شد. تصمیم...

جیمین فیک زندگی پارت ۸۵#پایان فلش بکجیمین: اینجوری شد دیگهما...

کیوت ولی خشن پارت ۱۵اونم سرعت ماشینو کم کردو تو رو کشوند رو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط