چند پارتی
#چند_پارتی
«منو ببخش»
p2.
"20مین بعد"
از حموم اومدم بیرون که در اتاق باز شد و ا.ت با ی صورت رنگ پریده اومد تو و بدون هیچ توجهی رفت روی تخت خوابید یعنی انقدر باهاش بد بودم..لباسام رو پوشیدم و رفتم روی تخت خوابیدم پشتش به من بود از پشت بغلش کردم و به خودم جسبوندمش می خوام فردا از دلش درارم و ببرمش شهربازی چشمام رو بستم و به و خوابیدم
*ویو ا.ت*
از خواب بیدار شدم چشمام رو باز کردم که با صورت جیمین که غرق رو به رو شدم واقعا عجیبه که نرفته سر کار از روی تخت بلند شدم و رفتم سمت کشو و نامه طلاق رو بیرون آوردم و امضاش کردم و ی کاغذ به همراه خودکاری که داشتم نامه ای برای جیمین نوشتم و کنار میز کنار تخت گذاشتن رفتم ساکم رو برداشتم و هرچی داشتم رو گذاشتم توش و از خونه خارج شدم و سوار ماشینم شدم و به سمت آپارتمان حرکت کردم....توی راه بودم که دوباره حالم بد شد و با تمام سرعت به سمت خونم روندم
«:چند دقیقه بعد رسیدن به خونه»
در رو با کلیدام باز کردم و ی راست رفتم سمت دست شویی و بالا آوردم دست و صورتم رو شستم و رفتم توی اتاقم می خوام امروز برم دکتر ی وقت گرفتم ساعت 4 عصر و الان ساعت 10 بود روی تختم دراز کشیدم یعنی تا الان جیمین بیدار شده یعنی برگه رو امضا کرده..توی همین فکرها بودم که تازه یادم افتاد جیمین روی گوشیم ردیاب وصل کرده از روی تخت بلند شدم و به سمت گوشیم حمله ور شدم سیمکارتاش رو بیرون کردم و سیم کارت جدید داخلش گذاشتم و با خیال راحت رفتم خوابیدم
*ویو جیمین*
از خواب بیدار شدم ولی ا.ت نبود حتما زود تر بیدار شده رفتم دستشویی و کارهای لازم رو انجام دادم و رفتم پایین
_ ا.ت کجایی
_ا.ت « داد»
هرچی ا.ت رو صدا زدم کسی جوابم رو نمیداد همه جارو گشتم ولی نبود هووووف حتما رفته خرید رفتم توی اتاق که کاغذی توجم رو جلب کرد روی تخت نشستم و کاغذ رو برداشتم چیزی که دیدم رو نمیتونم باور کنم د..د.. درخواست طلاق بود باورم نمیشد که ازم خسته شده البته تقصیر خودمه که آنقدر بهش بی توجهی کردم آنقدر باهاش سرد بودم ولی من بدون اون نمیتونم زندگی کنم خواستم بلند شم که ی کاغذ افتاد زمین برداشتم ی نامه از طرف ا.ت بود بازش کردم و شروع کردم به خوندن:
« سلام جیمینا ببخشید که کاری کردم که ازم خسته بشی من دیگه نتونستم این همه سرد بودن تو رو تحمل کنم منم آدمم و نیاز به توجه داشتم توجه کسی که دوستش داشتم لطفاً برگه ها رو امضا کن و فردا به دادگاه___بیا تا از خودم آزادت کنم ولی خوبیش اینه که تا فردا هنوز خانم پارک هستم امید وارم بعد از من با کسی ازدواج کنی که دیگه ازش خسته نشی...دوستت داشتم ولی خودت این رو ازم گرفتی دنبالم نگرد هرچند میدونم از خداته خدافظ تا آخرین دیدار. ا.ت»
#فیک
#تک_پارتی
«منو ببخش»
p2.
"20مین بعد"
از حموم اومدم بیرون که در اتاق باز شد و ا.ت با ی صورت رنگ پریده اومد تو و بدون هیچ توجهی رفت روی تخت خوابید یعنی انقدر باهاش بد بودم..لباسام رو پوشیدم و رفتم روی تخت خوابیدم پشتش به من بود از پشت بغلش کردم و به خودم جسبوندمش می خوام فردا از دلش درارم و ببرمش شهربازی چشمام رو بستم و به و خوابیدم
*ویو ا.ت*
از خواب بیدار شدم چشمام رو باز کردم که با صورت جیمین که غرق رو به رو شدم واقعا عجیبه که نرفته سر کار از روی تخت بلند شدم و رفتم سمت کشو و نامه طلاق رو بیرون آوردم و امضاش کردم و ی کاغذ به همراه خودکاری که داشتم نامه ای برای جیمین نوشتم و کنار میز کنار تخت گذاشتن رفتم ساکم رو برداشتم و هرچی داشتم رو گذاشتم توش و از خونه خارج شدم و سوار ماشینم شدم و به سمت آپارتمان حرکت کردم....توی راه بودم که دوباره حالم بد شد و با تمام سرعت به سمت خونم روندم
«:چند دقیقه بعد رسیدن به خونه»
در رو با کلیدام باز کردم و ی راست رفتم سمت دست شویی و بالا آوردم دست و صورتم رو شستم و رفتم توی اتاقم می خوام امروز برم دکتر ی وقت گرفتم ساعت 4 عصر و الان ساعت 10 بود روی تختم دراز کشیدم یعنی تا الان جیمین بیدار شده یعنی برگه رو امضا کرده..توی همین فکرها بودم که تازه یادم افتاد جیمین روی گوشیم ردیاب وصل کرده از روی تخت بلند شدم و به سمت گوشیم حمله ور شدم سیمکارتاش رو بیرون کردم و سیم کارت جدید داخلش گذاشتم و با خیال راحت رفتم خوابیدم
*ویو جیمین*
از خواب بیدار شدم ولی ا.ت نبود حتما زود تر بیدار شده رفتم دستشویی و کارهای لازم رو انجام دادم و رفتم پایین
_ ا.ت کجایی
_ا.ت « داد»
هرچی ا.ت رو صدا زدم کسی جوابم رو نمیداد همه جارو گشتم ولی نبود هووووف حتما رفته خرید رفتم توی اتاق که کاغذی توجم رو جلب کرد روی تخت نشستم و کاغذ رو برداشتم چیزی که دیدم رو نمیتونم باور کنم د..د.. درخواست طلاق بود باورم نمیشد که ازم خسته شده البته تقصیر خودمه که آنقدر بهش بی توجهی کردم آنقدر باهاش سرد بودم ولی من بدون اون نمیتونم زندگی کنم خواستم بلند شم که ی کاغذ افتاد زمین برداشتم ی نامه از طرف ا.ت بود بازش کردم و شروع کردم به خوندن:
« سلام جیمینا ببخشید که کاری کردم که ازم خسته بشی من دیگه نتونستم این همه سرد بودن تو رو تحمل کنم منم آدمم و نیاز به توجه داشتم توجه کسی که دوستش داشتم لطفاً برگه ها رو امضا کن و فردا به دادگاه___بیا تا از خودم آزادت کنم ولی خوبیش اینه که تا فردا هنوز خانم پارک هستم امید وارم بعد از من با کسی ازدواج کنی که دیگه ازش خسته نشی...دوستت داشتم ولی خودت این رو ازم گرفتی دنبالم نگرد هرچند میدونم از خداته خدافظ تا آخرین دیدار. ا.ت»
#فیک
#تک_پارتی
۱۱.۶k
۰۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.