چند پارتی
#چند_پارتی
«منو ببخش»
p3.
قطره های اشکم از روی گونه هام به سمت کاغذ میریختند من باهاش چیکار کردم رفتم لباسم رو پوشیدم و رفتم بیرون سوار ماشین شدم و به ا.ت زنگ زدم ولی خاموش بود همه جاهایی که ا.ت ممکن بود بره رو گشتم ولی هیجان نبود ناامید رفتم به سمت خونه
چند دقیقه بعد رسیدن به خونه
رفتم توی اتاقم و روی تخت دراز کشیدم نتونستم پیداش کنم ولی فردا از تصمیمش منصرفش میکنم من بدون اون نمیتونم نه چشمام رو بستم و از خستگی زیاد خوابم برد
ویو ا.ت
از خواب بیدار شدم ساعت 2 بود تا ساعت 4 هنوز وقت بود
رفتم پایین واسه خودم ی نودل درست کردم و خوردم گیشیم رو برداشتم و سیم کارت های قبلیم رو تو کردم و رفتم توی تماس ها پشمام چقدر زنگ زده حتما می خواد منو از تصمیمم منصرف کنه ولی من تصمیم رو گرفت و پاش هستم رفتم حموم و لباسم رو پوشیدم و ی آرایش ساده کردم و از خونه اومدم بیرون و سوار ماشینم شدم و به سمت بیمارستان حرکت کردم..
#فیک
#تک_پارتی
«منو ببخش»
p3.
قطره های اشکم از روی گونه هام به سمت کاغذ میریختند من باهاش چیکار کردم رفتم لباسم رو پوشیدم و رفتم بیرون سوار ماشین شدم و به ا.ت زنگ زدم ولی خاموش بود همه جاهایی که ا.ت ممکن بود بره رو گشتم ولی هیجان نبود ناامید رفتم به سمت خونه
چند دقیقه بعد رسیدن به خونه
رفتم توی اتاقم و روی تخت دراز کشیدم نتونستم پیداش کنم ولی فردا از تصمیمش منصرفش میکنم من بدون اون نمیتونم نه چشمام رو بستم و از خستگی زیاد خوابم برد
ویو ا.ت
از خواب بیدار شدم ساعت 2 بود تا ساعت 4 هنوز وقت بود
رفتم پایین واسه خودم ی نودل درست کردم و خوردم گیشیم رو برداشتم و سیم کارت های قبلیم رو تو کردم و رفتم توی تماس ها پشمام چقدر زنگ زده حتما می خواد منو از تصمیمم منصرف کنه ولی من تصمیم رو گرفت و پاش هستم رفتم حموم و لباسم رو پوشیدم و ی آرایش ساده کردم و از خونه اومدم بیرون و سوار ماشینم شدم و به سمت بیمارستان حرکت کردم..
#فیک
#تک_پارتی
۲۷.۵k
۰۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.