بعد اینکه رسیدیم ازماشین پیاده شدیم و سمت بار حرکت کردیم
بعد اینکه رسیدیم ازماشین پیاده شدیم و سمت بار حرکت کردیم چون اونجا مهمونی گرفته بود تو بار بعد اینکه وارد بار شدیم صدای بلند موزیک و بوی سیگار و الکل داشت حالمو بد میکرد ولی به روی خودم نیاوردم با چشام دنبال میسو و تهیونگ گشتم بلاخره پیداشون کردیم
_بریم پیش این دوتا اسکل
+بریم(خنده)
بعد اینکه رفتیم پیششون و سلام واحوال پرسی کردیم میسو گفت
&چی پوشیدی که اینو انداختی روش
_یه لباس خیلی باز (آروم )
&جونکوک میدونه
_نه (آروم )
&میای بریم پیش دخترا (دوستاشون)
_اره بریم، عشقم منو میسو میریم پیش دوستامون
+باشه عزیزم فقط ببینم این کته اذیتت نمیکنه
_ن...نه نمیکنه راحتم بیا بریم میسو
بعد دست میسو رو گرفتم و سریع از پیششون رفتیم اونطرف بار پیش دوستامون
.
.
.
.
.
.
از زبان یونا :
بعد اینکه فهمیدم کوک مست کرده کته رو درآوردم
&واییی جونکوک اینو ببینه میکشتت (خنده)
_صد درصد اینکارو میکنه
-نه بابا بیخیال دیگه نباید اینقدر هم حساس و سخت گیر باشه
_خواهر مگه دست منه خب اخلاقش اینه دیگه چیکارش کنم
-به حرفش گوش نده هر چی دوست داری بپوش اصلا هم لباست باز نیس
_این باز نیس ببین همه دارن نگام میکنن واییی
از زبان جونکوک:
داشتیم با تهیونگ مشروب میخوردیم که یهو با دستش زد بهم
+چیه
×اونجا رو نگاه کن
+هوم کجا
×اونجا
به سمت دیگه بار که یونا و دوستاش بودن نگاه کردم چ...چییییی عصبانیت کل وجودمو فرار گرفت دیوونه شدم و با مشت زدم رو میز و لیوانی که تو دستم بود رو اینقدر فشردم که تو دستم شکست ودستم زخم شد
×هی آروم باش چیکار میکنی
تهیونگ دستمو گرفت که محکم پیش زدم
+انتظار داری آروم باشم الان اره(عصبی)
بلند شدم و رفتم سمتش...
_بریم پیش این دوتا اسکل
+بریم(خنده)
بعد اینکه رفتیم پیششون و سلام واحوال پرسی کردیم میسو گفت
&چی پوشیدی که اینو انداختی روش
_یه لباس خیلی باز (آروم )
&جونکوک میدونه
_نه (آروم )
&میای بریم پیش دخترا (دوستاشون)
_اره بریم، عشقم منو میسو میریم پیش دوستامون
+باشه عزیزم فقط ببینم این کته اذیتت نمیکنه
_ن...نه نمیکنه راحتم بیا بریم میسو
بعد دست میسو رو گرفتم و سریع از پیششون رفتیم اونطرف بار پیش دوستامون
.
.
.
.
.
.
از زبان یونا :
بعد اینکه فهمیدم کوک مست کرده کته رو درآوردم
&واییی جونکوک اینو ببینه میکشتت (خنده)
_صد درصد اینکارو میکنه
-نه بابا بیخیال دیگه نباید اینقدر هم حساس و سخت گیر باشه
_خواهر مگه دست منه خب اخلاقش اینه دیگه چیکارش کنم
-به حرفش گوش نده هر چی دوست داری بپوش اصلا هم لباست باز نیس
_این باز نیس ببین همه دارن نگام میکنن واییی
از زبان جونکوک:
داشتیم با تهیونگ مشروب میخوردیم که یهو با دستش زد بهم
+چیه
×اونجا رو نگاه کن
+هوم کجا
×اونجا
به سمت دیگه بار که یونا و دوستاش بودن نگاه کردم چ...چییییی عصبانیت کل وجودمو فرار گرفت دیوونه شدم و با مشت زدم رو میز و لیوانی که تو دستم بود رو اینقدر فشردم که تو دستم شکست ودستم زخم شد
×هی آروم باش چیکار میکنی
تهیونگ دستمو گرفت که محکم پیش زدم
+انتظار داری آروم باشم الان اره(عصبی)
بلند شدم و رفتم سمتش...
۲۹.۶k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.