خلاصه عشق🤎✨
خلاصه عشق🤎✨
پارت1🤎✨
مثل همیشه از خواب بیدار شدم با جونگکوک که داشت از در اتاق می اومد تو مواجه شدم
&هی اگه میخوای ببرمت مدرسه زود آماده شو دو دقیقه وقت داری
یه جوری نگاش کردم
&یه ربع دیگه پایین منتظرم دیر نکن
بعد یه لبخند تحویلش دادم اون هم رفت بیرون
(یک ربع بعد)
از مامان خداحافظی کردم و رفتم طرف در و از خونه خارج شدم و جلوی ماشین نشستم
بریم
؟بریم؟
رومو برگردوندم طرف راننده که دیدم جونگکوک نیستم یه نگاه به آویز آینه ماشین انداختم که این همون آویز ماشین جونگکوکه
تو کی هستی؟
؟تو خودت کی هستی؟
من خواهر جونگکوکم و تو؟
؟اهان پس منتظر توییم الان میتونم حرکت کنیم
وایسااااا نگفتی کی هستی داداشم کو؟
- من کیم تهیونگم هم اتاقی داداشت و داداشتم رفته سوپر مارکت الان میاد
اهان
-الان میتونم حرکت کنم؟
اوهوم مدرسم داره دیر میشه
بعد از اینکه داداش رو دیدیم من رفتم عقب و اونم نشست حرکت کردیم
رفتم مدرسه و یه روز کسل کننده دیگه ای رو گذروندم امروز زودتر تعطیل شدیم منم همکلاسیم که اسمش لارا بود رو بردم خونمون
لارا مشکلی پیش نمیاد بیا بریم الاناس که اون فیلم شروع شه
لارا:باشه میام
با هم رفتیم خونه که همون هم اتاقی داداشم کیم تهیونگ هم خونه بود و داشتن گیم میزدن
منم وقتی از در خونه وارد شدم با صدای بلند گفتم
من اومدمممممم
و مامانم از آشپزخونه گفت خوش اومدی رفتم آشپز خونه لارا هم با مامانم سلام و احوالپرسی کرد
مامان اینا از کیه گیم میزنن؟
مامان:یه دو ساعتی میشه
خوب حالا نوبت منه
رفتم جلوی تلوزیون وایسادم و با کنترل از دستگاه خارج شدم
که صدای جونگکوک در اومد
&این چه کاریه داشتم میبردم
فیلمم داره شروع میشه لارا بیا
لارا اومد کنارم و با هم نشستیم و فیلممون رو دیدیم
(استایل ا/ت برای مدرسه=اسلاید2)
بچه ها اگه طبق لایک های این پارت پارت بعدی هم میزارم
بالای ۱:۱۰
بالای۲:۲۰
بالای۳:۳۰
همینجوری ادامه پیدا میکنه ببینم چیکار میکنید
پارت1🤎✨
مثل همیشه از خواب بیدار شدم با جونگکوک که داشت از در اتاق می اومد تو مواجه شدم
&هی اگه میخوای ببرمت مدرسه زود آماده شو دو دقیقه وقت داری
یه جوری نگاش کردم
&یه ربع دیگه پایین منتظرم دیر نکن
بعد یه لبخند تحویلش دادم اون هم رفت بیرون
(یک ربع بعد)
از مامان خداحافظی کردم و رفتم طرف در و از خونه خارج شدم و جلوی ماشین نشستم
بریم
؟بریم؟
رومو برگردوندم طرف راننده که دیدم جونگکوک نیستم یه نگاه به آویز آینه ماشین انداختم که این همون آویز ماشین جونگکوکه
تو کی هستی؟
؟تو خودت کی هستی؟
من خواهر جونگکوکم و تو؟
؟اهان پس منتظر توییم الان میتونم حرکت کنیم
وایسااااا نگفتی کی هستی داداشم کو؟
- من کیم تهیونگم هم اتاقی داداشت و داداشتم رفته سوپر مارکت الان میاد
اهان
-الان میتونم حرکت کنم؟
اوهوم مدرسم داره دیر میشه
بعد از اینکه داداش رو دیدیم من رفتم عقب و اونم نشست حرکت کردیم
رفتم مدرسه و یه روز کسل کننده دیگه ای رو گذروندم امروز زودتر تعطیل شدیم منم همکلاسیم که اسمش لارا بود رو بردم خونمون
لارا مشکلی پیش نمیاد بیا بریم الاناس که اون فیلم شروع شه
لارا:باشه میام
با هم رفتیم خونه که همون هم اتاقی داداشم کیم تهیونگ هم خونه بود و داشتن گیم میزدن
منم وقتی از در خونه وارد شدم با صدای بلند گفتم
من اومدمممممم
و مامانم از آشپزخونه گفت خوش اومدی رفتم آشپز خونه لارا هم با مامانم سلام و احوالپرسی کرد
مامان اینا از کیه گیم میزنن؟
مامان:یه دو ساعتی میشه
خوب حالا نوبت منه
رفتم جلوی تلوزیون وایسادم و با کنترل از دستگاه خارج شدم
که صدای جونگکوک در اومد
&این چه کاریه داشتم میبردم
فیلمم داره شروع میشه لارا بیا
لارا اومد کنارم و با هم نشستیم و فیلممون رو دیدیم
(استایل ا/ت برای مدرسه=اسلاید2)
بچه ها اگه طبق لایک های این پارت پارت بعدی هم میزارم
بالای ۱:۱۰
بالای۲:۲۰
بالای۳:۳۰
همینجوری ادامه پیدا میکنه ببینم چیکار میکنید
۶.۵k
۳۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.